تحمل بیشک نخستین گام در راه وحدت است [۱]
رفیق فرهودی، بحثهای سومین کنفرانس حضوری پروژهی وحدت چپ روی نقاط اشتراک و اختلاف منشورهای ارائه شده متمرکز بود. شما چه ارزیابیای از این کنفرانس دارید؟ آیا پیشبرد بحث ها به روند ی وحدت چپ کمک کرد؟
در ابتدا سپاس از کسانی لازم است که این کنفرانس را با کیفیت بسیار خوبی تدارک دیدند.
در پاسخ به پرسش شما، باید بگویم که به نظر من وجود این بحثها و ارائهی نقطهنظرهای گوناگون پیرامون حرکتی مشترک، به طور قطع زمینهساز آشنایی با برخوردهای متفاوت و در نهایت تحمل دیگرگونی باورها است. این تحمل بیشک نخستین گام در راه وحدت است .فکر میکنم تمامیکسانی که وقتشان را صرف شرکت حضوری یا مجازی (از طریق پالتاک) کردند بر آن هستند که قدمی دیگر در راه وحدت نیروهای آزادیخواه چپ ایران بردارند. در این میان البته بسیاری با نگاه مثبت و امیدوار آمده بودند که این خود ارزشی قابل قدردانی است.
اما در مورد اختلافنظرها باید بگویم که طرحشان اگر چه لازم و مثبت است، اما در جایی که افراد یا بهتر بگویم سازمانها با هدف وحدت در این گردهمایی شرکت کرده بودند، به نظر من طرح باورهایی با «خط قرمز» جز در به عقب راندن این جریان تاثیری ندارد. با توجه به شرایط کنونی میهنمان و چند دستگی جنبش های آزادیخواه این باور های «خط قرمز»دار جز روشن کردن آتش زیر خاکستر و آن هم به نفع حامیان استبداد ثمری نخواهند داشت.
در طول کنفرانس شاهد بحث هایی روی اختلافات بودیم. با توجه به این مباحث، چشم انداز پیش روی پروژه را چگونه میبینید؟ آیا وجود این اختلافات می تواند روند پروژه را کُند کند یا پروزه طبق برنامه و نقشهی راه پیش خواهد رفت؟
چنان که در پاسخ پرسش نخست گفتم، بر این باور هستم که هیچ عقیدهای را نباید«خط قرمز» به حساب آورد مگر آن که در تناقض با هدف مشترک باشد. وجود اختلاف عقیدهها در حول و حوش هدف مشترک موجب پیشبرد و شکوفایی هستند. من بر خلاف برخی از دوستان معتقدم که چپ ایران میتواند از هم پاشیدگی را پشت سر بگذارد و در جنبش دموکراتیک مردم ایران دخالتی مثبت داشته باشد. با همت و استواری میشود از هفتخوان اختلافنظرها گذشت، پروژه را پیش برد و به منشوری واحد رسید. منشوری که در حین واحد بودن اختلاف ها را تحمل کند.
این سومین کنفرانس حضوری پروژهی وحدت است و کنفرانسهای مجازی هم به طور مرتب برگزار میشوند و همینطور بحثهای نوشتاری در سایت ها منتشر می شوند. روند پیشرفت پروژه را چگونه ارزیابی میکنید؟ از نظر شما پروژه وحدت به اهداف خود خواهد رسید؟
به باور من گفتوگوها میتوانند در پیشبرد پروژه و سرعت بخشیدن به نتیجهای مثبت، مؤثر باشند در صورتی که هر فرد یا گروه ضمن بیان عقایدش باورهای دیگران را هم به گوش جان شنونده و پذیرا باشد. از آنجا که برگزاری کنفرانسهای حضوری مستلزم هزینههای معنوی و مادی بسیاری است، شاید بد نباشد که گزارشهایی هم از جلسههای پالتاکی تهیه شود و در اختیار راهیان پروژه قرار گیرد. در ضمن تماس با نیروهای چپ دیگر کشورها و به کارگیری تجربههایشان را در این زمینه مفید و مثبت مییابم.
به نظر من پروژهی وحدت تشکلهای چپ، در صورت کوتاه آمدنهایی اندک به نتیجه خواهد رسید. هدف غایی را فراموش نکنیم.
به امید شکل گیری نیروی واحد چپ و پیروزی جنبش آزادیخواهانه در ایران.
جلو تشکیل کنگرهی مؤسسان را کسی نمی تواند بگیرد [۱]
رفیق احمد، در کنفرانس در مورد منشورهای ارائه شده صحبت شد و اشتراکات و افتراقاتی که وجود دارد. شما که از ابتدا یکی از نمایندگان پیشبرندهی این پروژه از طرف سازمان اتحاد فداییان بودید، ارزیابی خودتان را از بحث هایی که حول منشورهای ارائه شده و اشتراکات و افتراقات در این دو روز طرح شد، را بیان کنید.
حول اختلافات، ما در گروه کار تدارکات صحبت کرده بودیم و در واقع این موضوع باید در تدارک گروه کار نظریـ برنامه ای به جلسه ارائه می شد که متاسفانه این کار صورت نگرفت. این کار با تدارک رفیق نادر عصاره جمع بندی و ارائه شد. در مجموع نکات مطرح شده در مورد اشتراکات واختلافات خوب بوده و از این زاویه من ارزیابی مثبتی دارم. ولی متاسفانه کنفرانس فرصت پیدا نکرد که مسئله را بشکافد و بتواند به طور واقعی تدقیق کند و از نکات گِرهی ارزیابی ارائه دهد. ولی طرح همین موضوع از اهمیت برخوردار است و به ادامهی کار ما برای آینده جهت می دهد که تلاش کنیم روی جنبههای اشتراک به طور واقعی به نتیجه برسیم، اختلافاتمان را هم روشن کنیم بعد به دنبال یافتن راهحلی برای حل و فصل همهی این مسائل پیدا کنیم. تا زمانی که این مسائل روشن نشود و ابهام وجود داشته باشد، دائما بحث ها دور خواهد زد. اما وقتی روشن باشد که مثلا اختلافاتمان در این دو و یا سه مورد است، دیگر بحث ها تکرار نمی شود. به نظرم کنفرانس از این زاویه موفق بود. اما فرصت شکافتن اختلافات را پیدا نکرد. امیدوارم در آینده این فرصت فراهم شود.
ما از روز اول کنفرانس شاهد طرح یکسری اختلافات بودیم. پروژهی وحدت هرچقدر که جلوتر می رود، بحث ها جدی تر می شود و یکسری اختلافات خودش را بیشتر نشان می دهد. با وجود این اختلافات و بحثهای انجام گرفته در این مدت، شما چشم انداز پروژه را چگونه می بینید؟
از اول می دانستیم که اختلافات وجود دارد. اگر اختلاف وجود نداشت که روند وحدت سریعتر پیش می رفت. روشن بود که اختلاف داریم. سئوال اصلی این بود که چگونه بر اختلافات غلبه کنیم، چه کار میتوانیم انجام بدهیم که اختلافات مانع انشقاق نشوند و بتوانیم با هم کار کنیم. ما یکسری مقدمات را گذراندهایم و الان به جایی رسیدهایم که اختلافات می تواند در کادر پراتیک خودش را نشان دهد. ممکن است راه پیدا شود و ممکن هم است که راه پیدا نشود. در این دو روز، من با خیلی از رفقا در این باره صحبت کردم و میتوانم بگویم که در حال حاضر هیچ فرمول از پیش ساختهای وجود ندارد. اما اگر هدفمان حل مسئله باشد، راه پیدا می کنیم. یا موفق می شویم و یا موفق نمی شویم. مهم این است که تلاش کنیم که موفق بشویم و راهحلی پیدا کنیم که علیرغم اختلافات بتوانیم با هم کار کنیم.
شما می گویید “یا موفق می شویم و یا موفق نمی شویم”. این مقداری ساده کردن مسئله است. شما روزی که شروع کردید از تشکیل تشکل بزرگ چپ گفتید. ولی برخی اظهارات شما در این دو روز برای من تازگی داشت؛ به خصوص این صحبت شما که گفتید من نیآمده ام که با سازمان ها وحدت کنم. در حالی که از روز اول بحث وحدت سه سازمان و کنشگران چپ در میان بود. ممکن است در این باره کمی بیشتر توضیح بدهید؟ و با توجه به بحث هایی که در این دو روز پیش رفت، به طور مشخص چشم انداز پروژهی وحدت را چگونه میبینید؟
توضیح دادم؛ من هیچ چشم انداز مشخصی ندارم.
می توانید بگویید که آیا کنگرهی مؤسسان می تواند تشکیل شود؟
کنگرهی مؤسسان می تواند تشکیل شود. جلو تشکیل کنگرهی مؤسسان را کسی نمی تواند بگیرد. اما اینکه چگونه تشکیل میشود، بر اساس کدام اسناد تشکیل میشود و چگونه به کارش ادامه میدهد، سئوالی است که امروز نمیتوان به آن پاسخ داد.
برگردیم به سئوال قبلی و ارزیابی شما از آیندهی پروژه…
پروژه از ابتدا با شناخت از اختلافات شروع شده و هدفاش هم حل اختلافات بوده. اما منظور من از آنچه در رابطه با سازمانها گفتم این است که اگر وحدت سازمانی بود، ما این پروسه را طی نمی کردیم. ما تجربهی وحدت سازمانها را داریم؛ در تجربهی وحدت سازمانها، ما هرگز این نوع پروسهی پیشبرد مباحث را دنبال نکردهایم. این پروسهی مباحث به این دلیل بوده که نمی خواستیم وحدت در کادر سازمان ها صورت گیرد، بلکه وحدت در کادری به مراتب وسیعتر از آنها و در مباحث نظری صورت بگیرد. یقیناً سازمان ها هستند که وحدت می کنند. اما باید دقت شود که اگر بحث بر سر فقط وحدت سازمانها بود، مثل سابق رهبری سازمان ها می نشستند، با هم صحبت می کردند و توافق میکردند . اما ما پروسهی دیگر را داریم طی میکنیم. این پروسه متفاوت است؛ به این دلیل که به مراتب وسیعتر از کادر سازمانهای موجود میخواهد موضوع را طرح کند و می خواهد در کادر وسیعتری به وحدت برسد. این ایده هم ناشناختهها و مشکلات خاص خودش را دارد و هم نکات مثبت خود را.
ما چاره ای غیر از این نداریم که همچنان به طریق آزمون و خطا جلو برویم و راهها را پیدا کنیم. از نظر من، مهمترین مسائلی که در حال حاضر در مقابل ما قرار دارند، فقط مسائل نظری نیستند، بلکه مسائل ساختاری هم مطرح هستند. چون یکی از راههایی که می تواند مشکل اختلافات را حل کند، راهحل ساختاری است. ما مجبور نیستیم که مثلاً سر گذار از جمهوری اسلامی و پاسخگویی به سیاستهای روز حتماً با هم توافق داشته باشیم، ولی شاید بتوانیم یک راهحل ساختاری برای آن پیدا کنیم. طوری که که همهی ما بتوانیم در کنار هم کار کنیم، ضمن اینکه هیچ ایدهای، هیچ نظر سیاسیای خودش را تابع دیگری احساس نکند. اینکه به چه ترتیبی، من هیچ تجربهای ندارم. یک نوع محافظه کاری و ترس هم از چنین ساختارهایی وجود دارد، ولی آنچه میتوانم امروز بگویم، این است که یکی از عواملی که می تواند این پروژه را موفقیت آمیز کند، پیدا کردن یک راه حل ساختاری است که بخشی از بنبستهایی را که ممکن است در ذهن همهی ما وجود داشته باشد، بشکند و جلو برود. این امر هم جسارت میخواهد و هم ایدههای نو.
آیا پیشنهادی مشخصی در این زمینه دارید؟
الان پیشنهادی ندارم. در این دو روز از جبهه صحبت کردند، از فراکسیون صحبت شد، از گروه های مستقل اقلیت در یک مجموعه و… صحبت کردند. این بحثها نه فقط در این دو روز که قبلاً هم مطرح شدهاند. اینکه بهتر است ما کدامیک از این ایدهها را به کار بگیریم و کدامیک از آنها کارکرد دارد، من پاسخ روشنی برایش ندارم. اما فکر میکنم یکی از راه های حل مسئله ساختاری است و نه الزاما پیدا کردن یک فرمول مشخص و یک توافق بر سر مسائل نظری، سیاسی یا استراتژیک. ممکن است ما در این زمینه به توافق نرسیم، ولی ممکن است برسر فرمول ساختاری به توافق برسیم. چرا می گویم ممکن است و قطعی نمی گویم؟ چون قطعی گفتن اشتباه است، اما این «ممکن»، در ذهن من ممکن مثبت است. یعنی میخواهیم به توافق برسیم، نه اینکه میخواهیم در نیمهراه متوقفاش کنیم، نه اینکه سد راهمان خواهد شد، بلکه میخواهیم برویم برسیم. موانع متعدد است، مخالفت ها زیاد است. ترس درونی و بیرونی عمل می کند. اما اگر بتوانیم راهی برایش پیدا کنیم، موفق خواهیم شد. من دلیلی برای موفق شدن نمیبینم
ارزیابیتان از خود کنفرانس چیست؟ در مقایسه با کنفرانس های قبلی آن را چگونه دیدید؟
مقایسه را درست نمیدانم، چون موضع و کارکرد کنفرانس ها متفاوت است. اما در مورد این کنفرانس، موضوعاتی که مطرح شدند، مطرحشدنشان لازم و خوب بود. ولی می توانست بهتر از این تدارک دیده شود و یا به موضوعات مشخص تری بپردازد. اما از. یک مجموعهی در این حد وسیع، با افکار و نظرات متفاوت، و جمعی که سابقهی کاری مشترک با هم ندارد، یعنی عادتهای مشترک ندارند، انتظار زیادی نباید داشت. کار ما مشکلاتی دارد که همهی آن تجربهای است که داریم انجام میدهیم.
من این کنفرانس را نه با قبلی مقایسه میکنم و نه میگویم این ضعیفتر است یا قویتر. از نظر من، کنفرانس کار خودش را در حد توانش انجام داد. دو موضوع مهم بودند که طرح شدند؛ یکی اشتراکات و اختلافات، دیگری مسئلهی آینده و اینکه چگونه جلو برویم. طرح شدن این مسائل الزاماً به این معنا نیست که در اینجا به جمعبندی برسیم، بلکه کمک میکند که فکر روی آنها در ذهن همه بچرخد. شاید فردا ایدههای بهتری هم پیدا شود.
به عنوان آخرین سئوال، فکر میکنید انتخاب نام جدید می تواند مشکل ساز باشد؟ یا طبق توافق قبلی، کنگرهی مؤسس میتواند نامی را برگزیند و مورد پذیرش همه قرار گیرد؟
به نظر من، کنگرهی مؤسس باید تصمیم بگیرد. اما طرح شدنش در این کنفرانس، درست بود. چون موضوعی است که ذهن یک عده را میگیرد. و اگر از قبل روی آن صحبت نشود، فیالبداهه در کنگرهی مؤسس تبدیل به یک غده میشود، تبدیل به چیزی میشود که میتواند به طور غیرواقعی روحیهها را تخریب کند. راهحل آن است که از پیش راجع به آن گفتوگو کنیم. اما خود این گفتوگو نباید مانع بحث شود. یعنی از این موضع که یا اسم باید عوض شود یا ما نیستیم و یا برعکس، نباید حرکت کرد. موضوع را میتوان به این شکل مورد بحث قرار داد که مثلاً ما پیشنهاد میکنیم نام تشکل آینده، نام سازمانهایی که دارند مشارکت میکنند، نباشد و یا پیشنهاد میکنیم نام «فدایی» در آن باشد. به نظر من، بدون هیچ پیشداوری و تعصب میتوانیم روی مسئلهی نام گفتوگو کنیم و آن را تبدیل به یک بحث آزاد در میان خودمان تبدیل کنیم. به گونهای که وقتی در کنگره نشستیم، کمابیش بدانیم نظراتمان در این مورد چیست که وقتی دستمان را بالا میبریم و میخواهیم رأی بدهیم نسبت به مجموعهی بحثهایی که در این زمینه وجود دارد، آگاه باشیم. ولی نهایتاً، از نظر من، این کنگرهی مؤسس است که باید در مورد این مسئله تصمیم بگیرد.
نویسنده:
گروه کار تبلیغات سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) [۳]
