گزارش برگزاری هشتادمین سالگرد مراسم اومانیته

گزارش برگزاری هشتادمین سالگرد مراسم اومانیته
چادر ایران، که با مسئولیت چهار جریان چپ اداره می شد، مورد استقبال بسیار چشمگیری قرار گرفت و در طول سه روز جشن به رغم اینکه مساحت آن نسبتا بزرگ بود، اما لحظه ای خلوت نمی شد و بسیاری از مراجعه کنندگان نمی توانستند مکانی برای نشستن پیدا کنند.
کمیته برگزاری جشن اومانیته ۲۰۱۵

هشتادمین سالگرد برگزاری جشن “اومانیته” روزنامه حزب کمونیست فرانسه در روزهای ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ سپتامبر امسال در حومه پاریس، در پارک بزرگ “کورنوف” زیر باران شدید با استقبال پر شکوه نزدیک به ۶۰۰ هزار نفر برگزار شد. در این مراسم چهار جریان چپ ایرانی: سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران، جمعی از کنشگران چپ، که در راه آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و استقرار یک جمهوری دموکراتیک مبتنی برای جدائی دین و دولت در ایران مبارزه می کنند، همچون چند سال گذشته چادر –غرفه- مشترکی بر پا نمودند تا از سوئی همبستگی خود را با اردوی کار و همه نیروهای آزادیخواه و عدالت طلب در سراسر جهان اعلام کنند و از دیگر سو، صدای حق طلبانه مردم ایران را علیه استبداد و برای دموکراسی به گوش دیگر جریانات و محافل مدافع حقوق بشر، عدالتجو و آزادیخواه خواه برسانند.
در جشن اومانیته امسال نیروهای مختلفی شرکت داشتند. هر چند که برگزارکنندگان این جشن فعالان روزنامه چپ گرای اومانیته هستند، اما مشارکت کنندگان بسیار گسترده تر از نیروهای کمونیست بودند. این مراسم سالهاست که به یک جشن بزرگ مردمی در فرانسه تبدیل شده است و در آن زن و مرد، از کودکان خردسال تا بزرگسالان کهنسال و از اقشار و طبقات مختلف مردم مشارکت می کنند. امسال به رغم ریزش باران بسیار شدید، زن و مرد، پیر و جوان، با نظرات متفاوت، در حالی که شدت باران امکان تحرک را بسیار کم کرده بود با شوق و ذوق موج وار خود را به پارک بزرگ برگزاری مراسم اومانیته می رسانند و از غرفه های مختلف بازدید می نمودند. عموم چادر ها در سه روز جشن مملو از شادی و رقص و پایکوبی بود و برگزار کنندگان می کوشیدند در برگزاری مراسم اومانیته الزامات یک جشن به نحو شایسته ای رعایت شود. امادر عین حال و در فضای جشن وسرور، هر ساله اهدافی بر جسته و موضوعات مشخص و سیاست هائی تبلیغ می شود. در جشن اومانیته امسال مهمترین مسائل سیاسی که توسط گردانندگان و برگزارکنندگان برجسته شده بود، همبستگی با موج گسترده مهاجرات، همدردی با مردم یونان و وضعیت اقتصادی بحرانی فرانسه بود. همچنین نسبت به اوضاع خاورمیانه به ویژه وضعیت مردم سوریه و فلسطین و ترکیه حساسیت وجود داشت و اوضاع بحرانی این مناطق در بحث ها جایگاه ویژه ای داشتند. موضوع توافق هسته ای کشورهای بزرگ با ایران نیز از موضوعات سیاسی مهمی بود که سایه اش روی بحث ها قابل مشاهده بود.
در جشن اومانیته احزاب و سازمانهای سیاسی و نهادهای دموکراتیک غیرفرانسوی نیز حضور و مشارکت داشتند. محل استقرار این مجموعه که هرکدام به نقطه ای از این جهان تعلق دارند “دهکده ای” است که “دهکده جهانی” نام گذاری شده است. ساکنان این “دهکده” در چادرهای مختلف افکار و عقاید و فرهنگ کشور خود را به نمایش می گذارند. این واحدها هر کدام تلاش می کردند با ارائه برنامه های متنوع هنری، رنگین کمانی ازفرهنگ و آداب و رسوم خودرا به نمایش بگذارند. در عین حال متناسب با یک مراسم جشن، تلاش این بود که که سیاست ها و برنامه های احزاب و سازمانها با مراجعه کنندگان علاقمند در میان گذاشته شود. در این “دهکده جهانی” که از لحاظ مساحت از یک دهکده فراتر نمی رود، تقریبا به وسعت همه جهان، نظرات و ایده های متنوع وجود دارد. مناسبات بسیار دوستانه است و احزاب و سازمانها می کوشند بر کمبودها به یاری یکدیگر غلبه کنند. پارک بزرگ کورنوف بدون پلیس و ژاندارم و بدون جنگ و درگیری اداره می شود. روابط صمیمانه و داوطلبانه این واحدهای مستقل الگوئی است نزدیک به آرمان های دور دست ما که یاران بسیاری جان در راهش سپرده اند.
چادر ایران، که با مسئولیت چهار جریان چپ اداره می شد، مورد استقبال بسیار چشمگیری قرار گرفت و در طول سه روز جشن به رغم اینکه مساحت آن نسبتا بزرگ بود، اما لحظه ای خلوت نمی شد و بسیاری از مراجعه کنندگان نمی توانستند مکانی برای نشستن پیدا کنند. درطول سه روز جشن تعداد قابل توجه ای از مردم به ویژه بسیاری از هموطنان ایرانی ما از چادر دیدن نمودند. این غرفه محل دید و بازدید، محل بحث وگفتگو، محل رقص و پایکوبی بود. در یک قسمت دیگری از غرفه میز کتاب و مطبوعات و اعلامیه مشترک واعلامیه های جریانات ایرانی به زبان فرانسوی و فارسی در معرض دید بازدیدکنندگان قرار داشت.
کارهای دستی، فضای غرفه را بیشتر ایرانی کرده بود. دیواره چادر با شعارهائی در دفاع از حقوق زنان، دانشجویان، کارگران و تشکلهای مستقل سندیکائی، اقوام و ملیت ها، زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات و بیان و اندیشه تزئین شده بود. فضای مراسم امسال با موسیقی مناطق مختلف ایران شاد تر شده و رقص های متنوع ایرانی فارسی، کردی، لری، آذری…نظربینندگان به غرفه را جلب میکرد.
ما پیش از برگزاری مراسم اومانیته طی اعلامیه مشترکی در توضیح شرایط جامعه ایران و دفاع از آزادی نوشتیم که: ” توافق وین نه تنها از میزان سرکوب در کشور نکاسته، بلکه در مواردی بر ابعاد آن افزوده است. فشار، پیگرد و دستگیری فعالین سیاسی و مدنی ادامه دارد. یورش به تجمعات کارگری و سایر گروه های اجتماعی که برای کسب حقوق معوقه و دیگر مطالبات صنفی خود دست به اعتراض می زنند افزایش یافته و کوچکترین حرکت اعتراضی ولو در چهارجوب قوانین موجود با خشونت رژیم مواجه می شود. همچنین فشار بر روزنامه نگاران، فعالین حقوق زنان، فعالان حقوق بشر و فعالان سیاسی ـ مدنی به ویژه در میان اقوام و ملیت ها تشدید شده است. اعدامها همچنان ادامه دارد و در مقاطعی نیز نسبت به گذشته افزایش یافته است. تنها در سال ۲۰۱۴ بر اساس اعلامیه سازمان عفو بین الملل ۷۴۳ نفر در ایران اعدام شده اند. از آخرین نمونه های اعدام در شهریور امسال، به جوخه مرگ سپردن بهروز آلخانی به همراه ۵ تن دیگر در زندان ارومیه بود.” جشن اومانیته امسال نیز پس از سه روز تلاش وهمکاری و همدلی رفیقانه با موفقیت وشادمانی به پایان رسید. با این امید که در جشن و جشنهای آتی بتوانیم غرفه ای وسیعتر و با مشارکت دیگر آزادیخواهان بر پا نموده و بر پراکندگی وتشتت پایان دهیم. چیرگی بر جهل و برافکندن استبداد، نیازمند همیاری و اتحاد همه نیروهایی است که دل در گرو آزادی وبرابری انسانها دارند.


اعلامیه مشترک به مناسبت اول ماه مه / همبستگی، مبارزە و تشکل کلید نجات کارگران و زحمتکشان!

اعلامیه مشترک به مناسبت اول ماه مه

همبستگی، مبارزە و تشکل
کلید نجات کارگران و زحمتکشان!

کارگران و زحمتکشان!
اول ماە مە (١١ اردیبهشت) روز جهانی کارگر و ١٢٩ سالگی این روز خجستە را کە نشان بارزی از پیوند و همبستگی کارگران و زحمتکشان در همه کشورهای جهان دارد، را صمیمانە بە شما همرزمان گرامی شادباش می گوئیم و بە همە مبارزان راە سعادت کارگران و زحمتکشان، بویژە بە آنانی کە در این راە پر فراز و نشیب به خاطر ساختن جامعەای عاری از استثمار، بی عدالتی، تبعیض و ظلم، جان عزیزشان را فدا کرده یا گرفتار رنج زندان، شکنجە، تبعید و آوارگی شدەاند، درود می فرستیم، یادشان را عزیز می داریم و راە شان را تا نیل بە یک جامعە انسانی آزاد و برابر پی می گیریم.

درود ویژە ما بە کارگران و معلمان آگاە و دلیری است کە به خاطر دفاع از حقوق کارگر و معلم و مبارزە شجاعانه علیە ظلم و بی عدالتی و تبعیضات گوناگون و سازماندهی تشکل ها و اعتراضات، توسط حکومت اسلامی بە زندان و شلاق محکوم یا از کار اخراج شدە و نامشان در لیست سیاە اتحادیە های کارفرمائی و نهادهای سرکوبگر دولتی ثبت گردیده است. درود ما به کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان و دیگر مزدبگیرانی است کە در سال گذشتە بە رغم تمام تهدیدات و فشارهای دولتی و کارفرمایی در مقابل پایمال حقوق سندیکائی، اجتماعی و انسانی و شهروندیشان با توسل بە اعتصاب و اشکال متنوع اعتراضی بە مبارزە برخاستند، برنامە های نئولیبرال های دولت جمهوری اسلامی را بە چالش کشیدند، در پرتو مبارزاتشان در زمینە های مختلف گام های مهمی بە جلو برداشتند و سال ٩٣ را بە سالی مملو از مبارزە حق خواهانە و درخشان در تاریخ سە دهە گذشتە تبدیل کردند. آنان نشان دادند کە در برابر پایمال شدن حقوق شان توسط استثمارگران حاکم ایستادگی خواهند کرد.

کارگران و زحمتکشان!
شما در پرتو تجربیات مبارزاتی، با همبستگی، مبارزە و سازمانیابی، در مقابل تعرض کارگزاران سرمایە مقاومت کنید و به پیش روید. شما در زمینەهای سازمانیابی، همبستگی و کاربرد فنون و اشکال مبارزاتی کارآتر پیش رفتید. شما در معدن سنگ آهن بافق، پلی آکریل اصفهان، معدن چادر ملو، ایران خودرو، واحدهای پتروشیمی و … دولت را وادار بە عقب نشینی کردید. هیچ یک از مبارزات دلیرانە معلمان و پرستاران بی اثر و ثمر نبود و نیست. اینها پیروزی های کمی نیستند. پیروزی بزرگتر شما رشد آگاهی طبقاتی است. شما در پرتو آگاهی توانستید دستاوردهای مبارزاتی یک قرن گذشتە تان را تا حدودی احیا کنید و ارتقا دهید. سخن از دستاوردهائی است کە توسط کارگزاران سرمایه با توجیهات مزورانە بە تاراج بردە شدە بوده‌اند؛ سخن از امنیت معیشتی و منزلت اجتماعی از بین رفته و تحمیل زندگی در زیر خط فقر و جلوگیری بە زور داغ و درفش از سازمان‌یابی شماست. بە مبارزات‌تان ادامە دهید، همبستگی‌تان را تقویت کنید. کارگر، معلم، پرستار و … شاغل یا بازنشستە مطالبات عمدتا مشترکی دارند، حول مطالبات مشترک متحد شوید.

حکومت بە آسانی عقب نخواهد نشست، این را همە ما به خوبی و بە تجربە دریافتەایم. تنها در پرتو یک همبستگی سراسری میان همە گروەهای مزدبگیران و مبارزە مشترک است کە می توان در برابر سیاست های سرمایە سالار و ضدکارگری حکومت، کە نتایجش چیزی جز بردە و مطیع کردن اکثریت قریب بە اتفاق جامعە نیست، ایستاد و آنرا درهم شکست. افزایش واقعی دستمزد و بهبود معیشت و رهایی از زیر خط فقر، بدون یک پیکار سخت و همبستە همە گروە های مزدبگیر ممکن نیست.

کارگران و زحمتکشان!
شما در سال گذشە در هر کجا تشکل داشتید، توانستید امتیازاتی بە دست آورید. بهمین دلیل حکومت سعی کرد با دستگیری، زندانی کردن رهبران تشکل ها و سازمان گران اعتصابات شما، امکان مقاومت شما را کاهش دهد و همبستگی شما را کە تشکل مظهر آن است، درهم بشکند. اما شما در مقابل بازداشت و اخراج رهبران تشکل هایتان جانانە مقاومت کردید و میدان عمل حکومت و کارفرمایان را تنگ کردید. با حمایت از تشکل هایی کە از حقوق شما دفاع می کنند، بە حمایت از آن ها و همکاران مبارزتان ادامە دهید و تشکل هایتان را ایجاد کنید. برای آزادی فعالین سندیکائی تلاش کنید و خانوادە هایشان را از طریق ایجاد صندوق همیاری تحت حمایت قرار دهید. برای ایجاد تشکل های منطقەای و سراسری تلاش کنید. بخشی از موفقیت های نسبی پرستاران و معلمان مدیون تشکل های نسبتا فراگیر آنان است. ما از مبارزات شما برای افزایش دستمزد، پرداخت بە موقع و منظم دستمزدها، از تلاش های شما برای ایجاد سندیکاهای مستقل کارگری، از مبارزه تان برای آزادی فعالان سندیکایی، از حق اعتصاب، از لغو قرادادهای استثمارگرانە موقت کار، از مبارزە شما علیە حدف قوانین رفاهی و تعدیل بیمە های اجتماعی، از مبارزە شما علیە تاراج واحدهای تولیدی و اقتصادی توسط عوامل و ایادی حکومت کە تحت عنوان خصوصی سازی انجام می گیرد، از مبارزە شما علیە تبعیض جنسی، مذهبی، قومی و مسلکی، علیە عوامل و راهبردهائی کە با طبقاتی کردن امر آموزش، فرزندان شما را از روی نیمکت مدرسە روانە بازار کار می کنند و مدیریت آیندە جامعە را در انحصار طبقات ثروتمند در می آورند، از مبارزە شما علیە غارت اموال سازمان تامین اجتماعی، ‌هم چنان با قوت دفاع می کنیم و در این پیکار مشترک سرنوشت ساز شما را با تمام توش و توانمان یاری خواهیم کرد.

در سال گذشتە تبعیض علیە حقوق زنان بە صورت کم سابقەای شدت یافت. در این راستا طرح جداسازی جنسیتی در شهرداری تهران پیگیری شد و همزمان با تشدید خشونت خیابانی، دو لایحە محدودکنندە جدید علیە زنان بە تصویب مجلس رسید. سختگیری در مورد استخدام زنان نیز فزونی یافت. ما این اقدامات متحجرانە را کە با نیت محدود کردن حضور زنان در بازار کار صورت می‌گیرند، محکوم می‌کنیم و از کارگران و مزدبگیران زن و مرد می‌خواهیم کە دوش بە دوش هم علیە این تبعیض مبارزە کنند.

در سال گذشته تغییر محسوسی در فضای دانشگاه ها صورت نگرفت. دانشجویان تحت فشار ارگان های امنیتی قرار دارند. ما از مبارزات دانشجویان برای تامین آزادی، عدالت اجتماعی و استقرار دمکراسی در کشور، از استقلال دانشگاه ها، بازگشت دانشجویان ستاره دار به دانشگاه ها، باز شدن فضا برای فعالیت های صنفی و سیاسی در دانشگاه ها و تشکیل نهادهای صنفی و مدنی، پشتیبانی می کنیم و خواهان همکاری دانشجویان و گارگران در مبارزات دمکراتیک هستیم.

همرزمان گرامی!
تخریب شتابان محیط زیست بە یک معضل چالش برانگیز در کشور ما تبدیل شدە و فجایع زیست محیطی آیندە جامعە و پیش از همه امکانات کار و زندگی زحمتکشان را بە مخاطرە انداختە‌اند. حفظ محیط زیست و مبارزە با عوامل انسانی تخریب محیط زیست وظیفە همە ما است. از تلاش سازمان‌های مردم نهاد حامی محیط زیست حمایت و با آن ها همکاری کنید.

روز کارگر، روز همبستگی جهانی کارگران است. کارگران ایران در طول مبارزاتشان هموارە از حمایت های کارگران، اتحادیە های کارگری دیگر کشورها و نیروهای عدالتخواه بهره مند شدە و هرگاە کە توانستەاند بە نوبۀ خود از مبارزات و حقوق کارگران و مردم دیگر کشورها حمایت کردەاند. در طی دە سال گذشتە در اثر مساعی و کار آگاهگرانە فعالین کارگری در خارج از کشور، همبستگی میان کارگران جهان با کارگران ایران افزایش چشمگیری یافتە و در عمل از طرف اتحادیە های کارگری و سازمان های مدافع حقوق بشر حمایت بسیاری از حقوق سندیکایی کارگران و مزدبگیران صورت گرفتە است. ما این تلاش ها و حمایت های انترناسیونالیستی را ارج می‌نهیم.

جنبش کارگری یک جنبش همبستە جهانی است. بیش از یک میلیون کارگر افغان و خارجی در ایران کار می کنند. اکثر قریب بە اتفاق آنان از حداقل حقوق سندیکایی و شهروندی محروم نگاە داشتە شدەاند و از تبعیض مضاعف در رنجند. ما اعمال تبعیض آمیز نسبت به آنان را محکوم و از برابرحقوقی عموم کارگران حمایت می کنیم. ما از کارگران و به ویژه از فعالان حرکت های حق خواهانۀ آنان می خواهیم کە مدافع برابرحقوقی کارگران خارجی و بومی باشند.

کارگران و زحمتکشان!
مقاومت در برابر تعرض سرمایه داری لجام گسیختە بە دستاوردهای تاریخی جنبش کارگری، در سال گذشته در تعدادی از کشورها افزایش چشمگیری یافت. در کشورهائی مانند یونان و اسپانیا این مقاومت بە سطح جنبش های نیرومندی برای مهار سرمایە داری فراروئید. در سوئد ائتلاف دست راستی پس از ٨ سال دولتمداری انتخابات را باخت و سوسیال دمکرات ها دوبارە دولت را در دست گرفتند. با این حال هنوز احزاب دست راستی در کشورهای سرمایە داری پیشرفتە همچنان حاکمند و کوشش می کنند با ارائە تصویری ترسناک از آیندە جوامع، رفاە اجتماعی را از میان بردارند.

ظهور داعش و بە راە افتادن جنگ فرقەای ـ مذهبی در خاورمیانە، در فعالیت و مبارزات کارگران و سازمانه ای کارگری منطقە اثر منفی می گذارد و همبستگی جنبش های کارگری در درون کشورها و منطقە را تضعیف می کند. در ایران نیز نیروهای واپسگرا سعی خواهند کرد از این مسئلە برای ایجاد شکاف در میان طبقە کارگر و تسهیل شرایط برای پیشبرد مقاصد ضدکارگریشان بهرە جویند. جنبش کارگری ایران بعنوان جنبشی پیشرو در منطقە وظیفە دارد برای زدودن آثار مخرب این پدیدە ارتجاعی در داخل و در سطح منطقە تلاش کند.

ما برگزاری تجمعات و راهپیمای در روز جهانی کارگر را حق کارگران می‌دانیم و ضمن محکوم کردن جلوگیری قانون شکنانە دولت از راهپیمایی کارگران در روز کارگر، از کارگران می خواهیم کە گرامی‌داشت روز همبستگی جهانی کارگران جهان را بە هر شکل کە می توانند برگزار کنند و پیامها و مطالبات شان را وسیعاً انعکاس دهند. ما سازمان های طرفدار کارگران و مزدبگیران نیز بە نوبە خود در این راە تلاش خواهیم کرد. همبستگی، مبارزە و تشکل کلید نجات زحمتکشانند.

زندە باد اول ماە مە (١١ اردیبهشت) روز همبستگی جهانی کارگران
گرامی باد یاد یارانی کە در این راە جان باختند یا متحمل زندان شدند
پیروز باد مبارزە کارگران برای تحقق حقوق انسانی، صنفی و طبقاتی‌

سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران
جمعی از کنشگران چپ

٨ اردیبهشت ١٣٩۴ (٢٨ آوریل ٢٠١۵)


پیام نشست حضوری پروژه‌ی وحدت چپ به مناسبت ۸ مارس

پیام نشست حضوری پروژه‌ی وحدت چپ به مناسبت ۸ مارس

برگزاری چهارمین نشست حضوری پروژه وحدت چپ مصادف است با ٨ مارس روز جهانی زن. ما این همزمانی را به فال نیک می‌ گیریم و ٨ مارس را به زنان کشورمان و به رفقای عزیز شادباش می‌ گوئیم. آرزومندیم که کشور ما از تبعیض جنسیتی، از قوانین زن ستیز و از فرهنگ مردسالاری‌‌ رها یی یافته و زنان کشورمان به حقوق برابر با مرد‌ها دست یابند.
ما چند سال است که پروژه وحدت چپ را پیش می‌ بریم و اکنون در مرحله نهایی تحقق نقشه راه هستیم. هدف این پروژه غلبه بر پراکندگی چپ دمکرات و سوسیالیست ایران است.
چپ دمکرات و سوسیالیست عمیقا علیه تبعیض جنسیتی است و برابر حقوقی زن و مرد یکی از ارزش‌های بنیادین و از مولفه های اصلی برنامه آن است.
مبارزه برای تامین حقوق زنان همواره بخشی از مبارزه ی چپ ‌ها ی سوسیالیست بوده و هست. چنانچه برای اولین باردر کنگره بین المللی سوسیالیست ھا در سال ١٩١٠ (کپنھاگ) به پیشنھاد کلارا زتکین، (از حزب سوسیال دموکرات آلمان) ھشت مارس به عنوان روز همبستگی جھانی زنان به تصویب کنگره رسید. از آن تاریخ تا کنون زنان و نیروهای چپ و سوسیالیست در کشورهای مختلف دراین روز با پربایی جشن وسخنرانی از مطالبات حقوقی واجتمایی زنان دفاع کرده و به سازماندهی جنبش زنان یاری می‌رسانند.
مبارزه زنان در کشور ما هم عمری بس دراز دارد. زنان ایرانی همواره در جنبش های ضداستبدادی شرکت فعال داشتند ولی پس از پیروزی سهمی نسیب ان ‌ها نشد در انقلاب اسلامی زنان نقش برجسته ای داشتند ولی نه تنها به حقوق بیشتری دست نیافتند، بلکه حقوقی را هم که داشتند از دست دادند. حکومت اسلامی با لغو قوانین حمایت از خانواده مصوب ۱۳۵۴که با تلاش ومبارزه زنان وتاثیر عوامل تاریخی اجتمایی تا حدودی به تساوی جویی زن مرد در امور خانواده یاری می‌رساند مخالف شرع اعلان کرد و آن را ملغی کرد و با تدوین قانون مجازات اسلامی، چهره زن ستیز خود را آشکار ساخت. اما هزاران تن از زنان آگاه و روشن‌فکر ایرانی بمناسبت روزجهانی زن در سال ١٣۵٨ به خیابان ‌ها آمده و در مقابل حکومت برآمده از انقلاب اسلامی برخاستند. اگر چه زنان در ان روز مورد سرکوب رژیم قرار گرفتند ولی پی گیری وعزمشان در این راه سبب تعمیق وپخته‌تر شدن دیدگاه‌هایشان شد.
تبعیض جنسیتی، حجاب اجباری، تنظیم قانون خانواده بر اساس فرهنگ مرد سالاری، جداسازی جنسیتی،، ایجاد موانع قانونی برای حضور زنان درعرصه‌های فرهنگی و آموزشی و هنری و ورزشی ازابتدای انقلاب در صدر سیاست‌های رژیم اسلامی قرار داشت. رژیم با این اقدامات می‌کوشید حضور اجتماعی زنان را در عرصه های مختلف، حذف و یا کم رنگ سازد. جنبش زنان با وجود موانع بسیار، دچار افت خیز شد ولی این موانع نتوانست فعالین زن را از حرکت باز دارد و جنبش مصمم ‌تر و قوی ‌تر از قبل به حرکت خود تداوم بخشید.
ما برگزار کنندگان این سمینار از جنبش فمینیستی ایران دفاع می‌ کنیم و معتقدیم که نیرومند شدن چپ در ایران به دستیابی زنان به حقوقشان یاری خواهد رساند. ما با باور به جدائی دین و دولت، آزادی، عدالت اجتماعی، دمکراسی و سوسیالیسم و برابر حقوقی زن و مرد و با قبول اعلامیه جهانی حقوق بشر که بر نفی تبعیض تاکید نموده، ضمن حمایت از جنبش زنان، خواهان لغو قوانین ضدزن و پیوستن ایران به کنوانسیون‌ رفع‌ هر گونه‌ تبعیض‌ علیه‌ زنان‌ که در ١٨ دسامبر ١٩٧٩ میلادی‌ تصویب شده هستیم.


اطلاعیه برگزاری نشست چهارم پروژه وحدت چپ

اطلاعیه
برگزاری نشست چهارم پروژه وحدت چپ
چهارمین جلسه حضوری پروژه وحدت چپ در روزهای شنبه و یکشنبه ۷ و ۸ مارس ۲۰۱۵ در کلن آلمان برگزار می شود و به بحث و گفتگو پیرامون موضوع منشور و اساسنامه خواهد پرداخت. برای این نشست چهار منشور و یک جمعبندی از اشتراکات و تفاوت های منشورها و دو طرح اساسنامه جهت بحث ارائه شده است.
مباحث روز شنبه هفتم مارس، به منشور اختصاص دارد، که به صورت سمینار برگزار می شود. در سمینار ابتدا ارائه دهندگان منشور در میزگرد شرکت خواهند کرد و به منشورها، اشتراکات و اختلافات خواهند پرداخت و سپس شرکت کنندگان در کنفرانس اظهار نظر خواهند کرد.
روز شنبه پس از خاتمه مباحث جلسه، جشن ٨ مارس برگزار خواهد شد.
جلسه در روز دوم با توضیحات دو نفر از مدافعان دو اساسنامه آغاز می شود و سپس با اظهار نظر شرکت کنندگان در کنفرانس پیرامون نکات گرهی اساسنامه ادامه پیدا می کند.
شرکت کنندگان در کنفرانس بعد از ظهر روز دوم به بحث و گفتگو پیرامون روندهای آتی پروژه وحدت چپ خواهند پرداخت.
برای مطالعه منشورها و اساسنامه های ارائه شده می توانید به سایت وحدت چپ مراجعه کنید. آدرس سایت http://vahdatechap.com
علاقمندان به پروژه وحدت چپ می توانند با حضور در اتاق پالتاک از روند مباحث مطلع گردند.
آدرس اتاق پالتاکی:
Paltalk Rooms – Chat Rooms- Asia and Pacific – vahdatechap

گروه کار تدارک و سازماندهی پروژه وحدت چپ
۲۷ فوریه ۲۰۱۵


اعلامیه مشترک پشتیبانی از ایستادگی کارگران در مقابل تعرض به قوانین حمایتی

اعلامیه مشترک
پشتیبانی از ایستادگی کارگران در مقابل تعرض به قوانین حمایتی

عده ای از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در صدد الحاق مواد ١۶ و ١٧ به ” لایحه  رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور” هستند. این لایحه توسط دولت روحانی به مجلس ارائه شده است. در صورت تصویب پیشنهادهای نمایندگان، مواد ۷، ۱۰، ۲۱ و ۲۷ قانون کار تغییر کرده و ملاحظات قانونی ناظر بر امنیت شغلی کارگران در قراردادهای کار، بە زیان کارگران و افزایش اختیارات کارفرمایان دگرگون و بە تبع آن، امکان فعالیت صنفی و سندیکایی در محل های کار عملا بیش از پیش دشوار خواهد شد. ایستادگی کارگران و تجمع آن ها در مقابل مجلس، موجب شد که دولت و مجلس عقب نشینی کرده و بە پیشنهاد علی لاریجانی، مادە الحاقی ١۶ مجلس برای بررسی بیشتر بە کمیسیون مشترک مجلس فرستادە شد.

این تبصره‌ قرار است به ماده قانونی قراردادهای کار (ماده ۷ قانون کار) افزوده شود: “قراردادهای با بیش از ۳۰ روز باید بصورت کتبی و در فرم مخصوص که توسط وزارت کار در اختیار طرفین قرار می‌گیرد باشد.” به گفته کارگران تصویب این تبصره موجب خواهد شد که کارفرمایان دیگر قرارداد کتبی نبندند. این امر موجب خواهد شد که طول عمر قرارداد‌ها به طور اتوماتیک حداکثر به ۳۰ روزه کاهش یابد و کارفرمایان هر زمان که اراده کنند می‌توانند کارگر را اخراج و حداکثر خسارت اخراج به کسری از ۳۰ روز را پرداخت کنند.

به گفته کارگران، مجلسیان می خواهند بندی به ماده ۲۱ قانون کار که به شرایط خاتمه قرارداد کار می‌پردازد، بیافزایند که پایان قرارداد کار را به “تغییرات ساختاری در اثر شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و تغییر خط تولید، تغییر نوع محصول با لزوم تغییرات گسترده در فناوری مطابق با مفاد ماده ۹ قانون تنظیم بخشی از مقررات تسهیل و نوسازی صنایع کشور” پیوند زده که در صورت تشخیص هر یک از موارد فوق از سوی کارفرما، امکان تعدیل و اخراج گسترده کارگران امکان پذیر می‌شود و هیچ مرجعی امکان رسیدگی نخواهد داشت. کارگران می‌گویند با تصویب این بند ما باید شاهد بیکاری گسترده کارگران در واحدهای بزرگ صنعتی و تولیدی باشیم که این امر همه کارگرانی که دارای قرارداد دائم هم هستند در برمی گیرد.

بر خلاف آنچە ادعا می شود هدف از تغییرات در قانون کار، نە رفع موانع تولید بلکە سلب بازمانده های دستآوردهای کارگران، از میان برداشتن حقوق سندیکائی کارگران و سپردن حق حیات و ممات کارگران بە دست کارفرمایان است. هدف از این تغییرات، رفع محدودیت ها و شروط در قانون کار است کە اختیار کارفرمایان برای اخراج کارگر را تا حدودی مشروط می کنند.

تصمیم بە تغییر تعداد دیگری از مواد حمایتی قانون کار در شرایطی در دستور کار مجلس قرار گرفتە کە اعتراضات و اعتصابات کارگری به خاطر نارضایتی شدید کارگران از فقدان امنیت شغلی، بیکاری، دستمزدهای ناچیز، سرکوب تشکل های کارگری و بازداشت و اخراج فعالین و سازمانگران حرکت های اعتراضی، عدم پرداخت بە موقع دستمزدها، تغییر مواد حمایتی و نیمە حمایتی قانون کار بە سود کارفرمایان، در سراسر کشور وسعت گرفته است. وسعت و شتاب گیری اعتراضات و اعتصابات کارگران بە رغم بازداشت دە ها نفر از سازمانگران آنها و اخراج صدها کارگر، نشان می دهد کە طبقە کارگر مصمم است در مقابل تعرض لجام گسیختە کارفرمایان و دولت بایستد و نقشە آن ها برای بردە کردن کارگران را نقش برآب سازد.

همانگونە کە اعتصاب ٨ روزه کارگران ایران خودرو مدیریت آن را به تسلیم در مقابل مقابل مطالبات کارکران واداشت، تداوم و گسترش اعتصابات می تواند مجلس، دولت و کارفرمایان را به عقب نشینی های بیشتر مجبور سازد.

ما تلاش کارفرمایان، مجلس و دولت برای از میان برداشتن باقی مانده مواد حمایتی قانون کار و پایمال سازی حقوق سندیکایی کارگران و مزدبگیران را محکوم و از ایستادگی کارگران در مقابل تعرض به قوانین حمایتی پشتیبانی می کنیم. تداوم و گسترش اعتراضات و اعتصابات، همبستگی و سازمانیابی، مهمترین و موثرترین حربه کارگران برای دستیابی بە حقوق شان است. تنها در پرتو مبارزات سازمان یافتە و همبستگی کارگران و مزدبگیران، می توان از قوانین حمایتی حراست نمود و آنها را توسعە و ارتقاء بخشید.

سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران
جمعی از کنشگران چپ

٣٠ دی ١٣٩٣ (٢٠ ژانویه ٢٠١۵)


میزگرد، گفتگو، پرسش و پاسخ پیرامون پروژه وحدت چپ

میزگرد، گفتگو، پرسش و پاسخ
پیرامون پروژه وحدت چپ
در این میز گرد، فعالان پروژه وحدت چپ، صاحبنظران و کنشگران سیاسی جوانب مختلف این پروژه را مورد تدقیق، نقد و بررسی قرار خواهند داد.

از همه علاقه مندان به جنبش چپ دمکرات در کشورمان
دعوت می کنیم که در این گردهمایی شرکت کرده و با طرح نقطه نظرات خود در این مباحث مشارکت داشته باشند.

زمان روز شنبه ۲۰۱۵٫۰۱٫۳۱
ساعت ۱۳٫۰۰ تا ۱۷٫۰۰
مکان: فولکت هیوس هامارکولن
Folkets Hus i Hammarkullen

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد پروژه وحدت چپ می توانید به لینک زیر مراجعه کنید:

http://vahdatechap.com/

و یا با شماره تلفن های زیر تماس بگیرید:
محمود عبدی ۰۷۰۷۳۴۴۱۳۰
حجت نارنجی ۰۷۶۰۵۲۹۲۲۲

سازمان فداییان خلق ایران ـ اکثریت
حوزه غرب سوئد


پروژه “شکل دهی تشکل بزرگ چپ ایران” با جدیت پیش می رود

پروژه “شکل دهی تشکل بزرگ چپ ایران”
با جدیت پیش می رود
از تاریخ اعلام فراخوان ( ۲۳ ژوئن ۲۰۱۳) برای وحدت بخشی از جریانات چپ تا امروز یکسال و نیم گذشته است. بحث هایی که در ارتباط با پروژه “تشکل بزرگ چپ” در این مدت بین سه جریان، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران و تعدادی از فعالان منفرد، که تحت نام کنشگران چپ، حضور دارند، جریان داشته است، قرار است در خلال ماه های آتی به صورت طرح اسناد به طرفهای چهارگانه ارائه شوند و در صورت پذیرش آنها با برگزاری کنگرۀ وحدت در تابستان ۲۰۱۵ به سرانجام برسد.
سازماندهی این پروژه توسط نمایندگان چهار طرف پروژه، با حقوق برابر، در گروهی به نام “گروه کار تدارک و سازماندهی” پیش می رود. این گروه برای پیشبرد پروژه، سه گروه کار نظری برنامه ای، گروه کار استراتژی سیاسی و گروه کار ساختار و اساسنامه تشکیل داد. برای تدارک این پروژه دهها مطلب پیرامون مسائل سیاسی و نظری و تشکیلاتی منتشر گشته و جلسات متعددی، از جمله سه کنفرانس حضوری برگزار شده است. به رغم اینکه مذاکرات اولیه در ارتباط با این پروژه –دوره پیش از اعلام فراخوان- مدت زمانی نسبتا طولانی به درازا کشید، اما پس از اعلام فراخوان، وطایف مطابق نقشه راه که حول آن توافق شده بود، پیش رفته است. طول دوره زمانی برای به سرانجام رسیدن این پروژه، دو سال در نظر گرفته شده است.
پیشرفت کارها تا کنفرانس سوم در نشریات و برخی رسانه ها بازتاب یافته و در اختیار علاقمندان پروژه قرار گرفته است. با گذشت زمان به خصوص پس از کنفرانس سوم نگاه به این پروژه با حساسیت بیشتری توسط علاقمندان دنبال شده است. این حساسیت، نه صرفا به دلیل اشتراکات، بیشتر به خاطر یافتن روش دموکراتیکی برای برخورد با تفاوت هاست که ایجاد شده است. از اینرو هم بر شفافیت و دیدن و رعایت حقوق گرایشات متفاوت تاکید وجود دارد و هم بر اهمیت داشتن پایه های مشترکی که بر اساس آن بتوان در ظرف مشترکی فعالیت سیاسی نمود، تاکید می شود. ارزیابی ما از این دوره یکساله و نیم فعالیت این است که در مجموع اولا نوع نگاه چه در فعالان پروژه و چه افراد پیرامون نسبت به این پروژه مثبت تر شده است. ثانیا مساله وحدت به مساله جدی نیروها تبدیل شده و چه مخالفان و چه موافقان و چه نیروهای مردد حساس تر سرنوشت پروژه را دنبال می کنند.
پس از کنفرانس حضوری سوم در پایان ماه نوامبر ۲۰۱۴، گروه تدارک و سازماندهی، برای تدارک مضمونی نشست حضوری چهارم، “گروه کار منشور” را تشکیل داد. وظیفۀ اصلی گروه کار منشور کاستن از تعداد منشورهای ارائه شده در همکاری و توافق با پیشنهاد دهندگان آنها و تنظیم پروتکلی از اشتراکات و افتراقات است. گروه کار منشور می کوشد با همکاری نویسندگان از تعدد منشورها بکاهد و همچنین پس از نهائی شدن منشورها، اشتراکات و اختلافات را تنظیم کرده آن را به چهار جریان ارائه نماید.
ترکیب افراد گروه کار منشور با توافق اعضای دو گروه کار استراتژی سیاسی و گروه کار نظری برنامه ای، از گرایشات مختلف و از هر جریان (۴ طرف پروژه) دو نفر به وجود آمده است که به همراه گروه کار اساسنامه وظیفه تدارک مضمونی نشست آتی را نیز عهده دار است. این گروه تحت مسئولیت و نظارت گروه کار تدارک و سازماندهی به وظایف خود خواهد پرداخت. آنچه که به عنوان اصل در ترکیب گروه کار منشور و روش انجام وظیفه آن مورد تاکید بوده است اولا اصل قرار دادن برخورد دموکراتیک در رابطه با چهار نیرو و ثانیا رعایت حقوق برابر گرایشات بوده است. با شروع فعالیت گروه کار منشور، دو گروه کار نظری برنامه ای و گروه کار سیاسی حاصل کارشان را در اختیار گروه کار منشور قرار داده و فعالیتشان خاتمه یافته است.
چهارمین نشست حضوری این پروژه، در ماه فوریه برگزار خواهد شد. بحث و گفتگو پیرامون منشورها و طرح های مربوط به ساختار و اساسنامه در دستور کار نشست است. پس از این نشست حاصل کار گروه های کار در اختیار چهار نیروی متشکله پروژه قرار می گیرد. پیش از کنگره مشترک، منشور و یا منشورها توسط چهار نیروی پروژه مورد بررسی قرار می گیرد و در صورت توافق، کنگره مشترک –موسسان- فراخوانده می شود.

اکنون گروه کار منشور تشکیل شده و تلاش برای کاستن از تعداد منشورها با توافق نویسندگان آنها آغاز شده است. نشست چهارم دو تم اصلی خواهد داشت. موضوع نخست، بحث پیرامون منشورها، اشتراک و تفاوتها خواهد بود. این بخش از جلسه به صورت سمینار برگزار می شود. در این سمینار فرصت بیشتری به ارائه دهندگان منشورها داده می شود. بخش دوم نشست به موضوع ساختار و اساسنامه اختصاص خواهد داشت که به شکل کنفرانس برگزار می شود. در این بخش همه شرکت کنندگان می توانند با فرصت برابر در مباحث مشارکت کنند. در رابطه با اساسنامه تا کنون چند طرح آماده شده که برای اطلاع فعالان و علاقمندان به این پروژه، منتشر شده اند.
چالش عملی اصلی پروژه، پس از برگزاری نشست فوریه، این است که برای تدارک کنگره مشترک زمان کافی وجود ندارد. سازماندهی اجرائی یک کنگره در فاصله چند ماه بسیار دشوار است. از اینرو گروه تدارک و سازماندهی در نظر دارد از هم اکنون مقدمات اجرائی کنگره را در دستور کار خود قرار دهد و برای برگزاری موفقیت آمیز آن اقدامات لازم را انجام دهد. طبعا مجموعه طرحهای نظری، سیاسی و تشکیلاتی که تا پایان ماه فوریه تهیه می شود به عنوان تدارک مضمونی کنگره مشترک، در اختیار شرکت کنندگان در کنگره قرار می گیرد و همچنین برای دخالت همه فعالان سیاسی و اظهار نظر پیرامون آنها به شکل علنی نیز، در رسانه ها منتشر خواهد شد. این نوید، حاوی دشواریهای خود نیز هست، زیرا نظرات داده شده، خاصه نظرات فعالان پروژه روی طرح اسناد، باید به سرعت مورد رسیدگی قرار گیرند و طرحهای نهائی شدۀ اسناد نهایتاً تا پایان مارس برای تصمیم گیری در اختیار طرفهای پروژه قرار گیرند
گروه تدارک و سازماندهی بر سنگینی وظیفه ای که بدوش دارد، واقف است. اما تردید هم نداریم که این بار سنگین، در صورن مشارکت فعال اعضا و علاقمندان این پروژه و رعایت موازین دموکراتیک، به مقصد خواهد رسید.
گروه تدارک و سازماندهی
۶/۱/۲۰۱۵


مصاحبه با اقای قادر تمیمی ازفعالین چپ در کنفرانس حضوری پروژه وحدت چپ

پایانی بر دوران «اتمیزاسیون» باید [۱]

پیش از پاسخ به سئوال‌های طرح شده، رفیق قادر نگاه خود را به وحدت چپ و علت حضورش در پروژه‌ی وحدت را این‌گونه توضیح داد:

من یکی از علاقه‌مندان به بزرگ شدن سازمان‌های چپ هستم، چون تصورم بر این است که باید یک‌جایی نقطه‌ی پایانی بر دوران «اتمیزاسیون» گذاشته شود. و با توجه به شناختی که از مجموعه‌ی جریانات چپ دارم، فکر می‌کنم تعدد جریانات چپ نسبت به مواضع موجود خیلی زیاد است. به این معنا که ده‌ها سازمان سیاسی سه چهار گرایشی که در طیف چپ وجود دارد را نمایندگی می کنند. پس خیلی بهتر خواهد بود که هر گرایش را یک سازمان نمایندگی کند که ما از این وضعیت اسف‌بار خارج شویم. پس از این منظر هست که من مشتاقانه روندی را که این سه جریان و کنش‌گران منفرد دنبال می‌کنند خیلی مثبت ارزیابی می کنم و آرزو می کنم که هرچه زودتر این وحدت تحقق پیدا کند زیرا هم به نفع جنبش چپ است و هم به نفع جنبش عمومی. در شرایطی که یک چپ قدرت‌مند، بزرگ و تاثیرگذار در جنبش عمومی سیاسی مداخله کند، قطعا تاثیرات آن، هم برای چپ بیشتر خواهد بود و هم کمک بسیاری به جنبش عمومی خواهد کرد؛ به ویژه در شرایط که کشور ما و با توجه به قدمت و سابقه‌ی چپ که همواره در اوضاع و احوال سیاسی ایران نقش داشته است.

رفیق قادر با توجه به علاقه مندی‌تان به امر وحدت و با توجه با تمرکز نشست حاضر روی افتراقات و اشتراکات، نگاه شما به اختلافات و نقاط اشتراک نیروهای دخیل در پروژه چگونه است و اساساً نگرش‌تان به ادامه‌ی این پروژه چیست؟

این که اشتراکات یا افتراقات در جنبش چپ به طور عمومی در چه حدی است، با وضعیت نیروهای دخیل در این پروژه متفاوت است. این سه جریان موجود (همراه با کنش‌گران) قطعا اشتراکات و افتراقاتی دارند و خود نیز آن را بیان کرده اند. به نظر من اشتراکات روشن است و روی نکات خیلی دقیق و اساسی نیز انگشت گذاشته اند؛ از جمله عبور از جمهوری اسلامی و نفی آن در کلیت خود. هیچ گرایشی در این سه جریان وجود ندارد که امید داشته باشد که جمهوری اسلامی ممکن است فرارویی کند به یک جمهوری دمکراتیک. علاوه بر این، در رابطه با معضلات امروز جامعه‌ی ایران، یعنی اعتقاد به جدایی دین از دولت، استقرار جمهوری و… اشتراک نظر وجود دارد که از نکات مثبت است. نقطه اشتراک دیگر نگاه به حقوق بشر است که تا آن‌جا که من شناخت دارم هیچ گرایش و هیچ سازمانی در این مجموعه اعتقاد ندارد که با حقوق بشر باید به سیاق گذشته برخورد کرد و بی تفاوت بود.

اما جنبه های افتراق، به نظر من، بیشتر در تاکتیک‌ها هستند تا استراتژی. تاکتیکی از این منظر که روی چگونگی ارزیابی از این حاکمیت یا این‌که چگونه می شود در تحولات سیاسی جاری مداخله کرد، تاکتیک های متفاوتی مطرح می شوند. اگر از منظر سیاست ورزی به قضایا نگاه کنیم، شخصا فکر می کنم این حد از اختلافات، مثلاً چگونگی برخورد نسبت به بخشی از حاکمیت نظام و یا دولت اجرایی آقای روحانی، جزو تاکتیک‌ها هستند و با راه کارها و ساختارهای معین حزبی می شود راه‌حل هایی برای این مسائل پیدا کرد. نباید نگران اتخاذ تاکتیک‌های متفاوت در این زمینه‌ها بود. کما این‌که چگونگی برخورد با حاکمیت معضلی است که در هر سه جریان وجود دارد؛ حالا در برخی از آن ها کم‌تر و در برخی بیشتر. ما می بینیم که همواره سر بزنگاه هر انتخابات، در هر سه جریان دو گرایش وجود دارد. همین اختلاف در یک حزب بزرگ هم می‌تواند وجود داشته باشد. از این منظر من فکر می کنم در مورد اختلافات، اگر انسان بخواهد مسئولانه و جدی برخورد کند جای نگرانی وجود ندارد . باید بگویم که من افتراق دیگری نشنیدم که بخواهد خیلی اساسی و استراتزیک باشد.

البته نکات دیگری هم‌چون عدالت اجتماعی که جزء اشتراکات این مجموعه است و بارها از سوی همه، در سخنرانی‌ها و همین‌طور در منشورها روی آن تاکید شده است، بحث‌هایی هست و برخی از افراد تاکنون نتوانسته‌اند توضیح بدهند که خواهان چه نوع سوسیالیسمی هستند. اما به نظر من، این هم مانعی برای وحدت نخواهد بود. زیرا مسائل زیادی در این زمینه برای این مجموعه روشن است و آن این‌که این ها آن «سوسیالیسم واقعا موجود» گذشته را نمی خواهند و از آن فاصله گرفته اند. یا سوسیال دمکراسی نوع اروپایی نیز که هرچند به لحاظ فلسفه‌ی سیاسی یا به لحاظ تئوریک و یا عمل‌کرد تاکنونی خیلی دست‌آوردها داشته  (که بسیاری از این دست‌آوردها کمک به زحمتکشان بوده)، اما آن سوسیالیسمی که مارکسیست ها یا لنینیست ها ی سابق و حتی سوسیالیست های واقعی می خواهند نبوده.

با توجه به این برخوردهای سلبی، امروز پیدا کردن پاسخ برای یک سوسیالیسم -حالا می خواهیم دمکراتیک بنامیم یا انسانی یا هر نوع سوسیالیسم دیگر- مشکل است. نه این که این مجموعه نمی تواند این کار را انجام دهد، ما شاهد چالش‌های بسیاری در میان اندیشمندان این عرصه هستیم که سه چهار ماه پیش شخصاً شاهد یکی از آ‌نها بودم که دویست نفر از چپ ها ی مارکسیست لنینیست در پاریس دور هم جمع شده بودند تا با هم فکری هم بتوانند راه کاری پیدا کنند و تزهایی ارائه کردند.

بنابراین موضوعی به این پیچیدگی و به این سختی که همه هم معترف هستند که به لحاظ اثباتی نمی توانند یک پیشنهاد مشترک روی میز بگذارند، باید از موضوع افتراق این مجموعه خارج باشد. بحث را باید باز گذاشت تا سازمان چپی که از این مجموعه متولد می شود، در پروسه‌ی مبارزاتی و در حرکت به جلو، به تدریج نظر مشترک را استخراج کند. این موضوعی جهانی است و باید در آن سطح به این مسئله پرداخته شود. اما این مجموعه باید به یک چیز متعهد باقی بماند و آن عدالت اجتماعی است. به این معنا که حداقل تلاش این باشد که در جامعه‌ی ما فاصله‌ی طبقاتی کم شود.

آیا شما در این دو روز کنفرانس شاهد این روحیه که از ان صحبت کردید، بودید؟

من شک ندارم که تمام شرکت کنندگان در این کنفرانس به کم کردن فاصله‌ی طبقاتی در جامعه اعتقاد دارند. اما فضای عمومی نشان داد که کم نیستند دوستانی که روی این موضوع تفاهم دارند که «سوسیالیسم» به عنوان یک شرط در برنامه‌ی این مجموعه گذاشته شود؛ سوسیالیسمی که خودشان هم معتقدند روشن نیست چه نوع سوسیالیسمی خواهد بود. با قید احتیاط که امیدوارم ناشی از بدبینی من باشد، باید بگویم برخی از این دوستان با وجود آن که می‌دانند امروز نمی‌توانند بیان کنند که چگونه سوسیالیسمی، اما (شاید کلمه‌ی مناسبی نباشد)، «لجوجانه» مصر هستند که در مجموعه باشد.

فضای عمومی به من این را نشان داد که کم نیستند کسانی که با هم تفاهم دارند و یک مقدار نیز با قید احتیاط که امیدوارم ناشی از حساسیت یا بدبینی بیش از حد من باشد که به رغم اینکه برخی از این دوستان می دانند که چگونه سوسیالیسمی که امکان ندارد بیان کنند چه هست، شاید کلمه مناسبی نباشد که من به کار می برم ، این دوستان لجوجانه مصر باشند که این در آن مجموعه باشد.

ارزیابی‌تان از این دو روز کنفرانس چیست؟ آیا این کنفرانس موفق عمل کرده است؟

به نظر من این که یک کاری انجام می شود و آدم ها هم‌دیگر را می بینند و با هم صحبت می کنند و نقطه نظرات متفاوتی را درمیان می گذارند امری مثبت است، ولی اگر بخواهیم از این منظر موضوع را بررسی کنیم که ظرف سه چهار سال گذشته این مجموعه کلی کار کرده، زحمت کشیده و اسنادی را آماده کرده و ارائه داده که آخرین آن همین هفت منشور است که منتشر شده، تصور من بر این است که به نسبت برنامه ای که داشتند و به نسبت کارهایی که انجام شده، این کنفرانس اضافه بوده و می توانست برگزار نشود. وقتی که اینجا صرف شد، می‌توانست صرف تدوام کارهایی که در حال انجامش هستند، بشود. می‌شد راه‌های دیگری پیدا کرد تا تدوین کنندگان منشور بیشتر با هم صحبت کنند و کنش‌گران وبقیه‌ی فعالین هم از طریق نوشتاری و یا استفاده از امکانات مجازی به آن‌ها بپردازند. بنابراین، این کنفرانس را اگر از منظر برنامه ای که داشتند نگاه کنم اضافه بود ولی به خودی خود به هر حال دور هم جمع شدن و صحبت کردن مثبت است.

شما که به عنوان علاقه مند وکنش‌گر در این پروژه شرکت دارید، فکر می کنید که نام حزب آینده یعنی انتخاب نام می تواند یکی از موارد اختلاف باشد؟ یا فکر می کنید که این مجموعه در کنگره‌ی مؤسسان بر این مشکل نیز فائق آید؟

من فکر می کنم که در امر سیاست همه چیز ایدئولوژی یا برنامه نیست. امروز علوم مختلف آن‌قدر در هم تنیده شده اند که برخی از مواقع علم پیسیکولوژی هم در سیاست مداخله می کند. من فکر می کنم اصولاً نام هر جریانی باید متناسب با مضمون آن جریان باشد. شکی نیست اگر یک حزب سیاسی قرار باشد که عدالت اجتماعی و دمکراسی را برقرار کند و مدافع نظام جمهوریت است، نام‌اش باید بیان‌گر مجموعه‌ی این چیزها باشد. بنابراین فکر می کنم علی الاصول نباید مشکلی را ایجاد کند. کسی را هم ندیدم (حتی زمانی که با افراد تک به تک هم صحبت کردم. معمولا افراد در برخوردهای فردی راخت تر از از در جمع بودن صحبت می کنند) که اصراری روی نام بخصوصی اصرار داشته باشد. اما از نظر پسیکولوژی، چگونگی بیان این قضیه و چگونگی برخورد با آن می تواند حس آدم ها را تغییر دهد. آدم ها را وادار به استفاده از یک سری نوستالژی ها یی بکند که خودشان هم منطقاً قبول دارند فاصله گرفتن از آن اشکالی ندارد. و یا برعکس. بنابراین هم آری هم نه؛ آری از این منظر که منطقی است و من امیدوارم که چنین شود (مجموعه بتواند بر مشکل نام فائق بیاید). و به نظر من، در شرایط کنونی غیرمنظقی است که بر سر نام افتراقی در حد جدایی ایجاد بشود. البته همان‌طور که گفتم، در این زمینه، نوع برخورد ما با هم‌دیگر به لحاظ پیسیکولوژی حائز اهمیت است و این‌که ما درجه‌ی مهربانی‌مان را چقدر ببریم بالا و درجه‌ی لجاجت خود را تا چه حد پایین بیاوریم.


گفت‌وگو با احمد ازاد ، از سازمان اتحاد فداییان خلق ایران، و خانم ویدا فرهودی از فعالین چپ در سومین کنفرانس حضوری پروژه‌ی وحدت چپ

تحمل بی‌شک نخستین گام در راه وحدت است [۱]

رفیق فرهودی، بحث‌های سومین کنفرانس حضوری پروژه‌ی وحدت چپ روی نقاط اشتراک و اختلاف منشورهای ارائه شده متمرکز بود. شما چه ارزیابی‌ای‌ از این کنفرانس دارید؟ آیا پیشبرد بحث ها به روند ‌ی وحدت چپ کمک کرد؟
در ابتدا سپاس از کسانی لازم است که این کنفرانس را با کیفیت بسیار خوبی تدارک دیدند.
در پاسخ به پرسش شما، باید بگویم که به نظر من وجود این بحث‌ها و ارائه‌ی نقطه‌نظرهای گوناگون پیرامون حرکتی مشترک، به طور قطع زمینه‌ساز آشنایی با برخوردهای متفاوت و در نهایت تحمل دیگرگونی باورها است. این تحمل بی‌شک نخستین گام در راه وحدت است .فکر می‌کنم تمامی‌کسانی که وقت‌شان را صرف شرکت حضوری یا مجازی (از طریق پالتاک) کردند بر آن هستند که قدمی‌ دیگر در راه وحدت نیروهای آزادی‌خواه چپ ایران بردارند. در این میان البته بسیاری با نگاه مثبت و امیدوار آمده بودند که این خود ارزشی قابل قدردانی است.
اما در مورد اختلاف‌نظرها باید بگویم که طرح‌شان اگر چه لازم و مثبت است، اما در جایی که افراد یا بهتر بگویم سازمان‌ها با هدف وحدت در این گردهمایی شرکت کرده بودند، به نظر من طرح باورهایی با «خط قرمز» جز در به عقب راندن این جریان تاثیری ندارد. با توجه به شرایط کنونی میهن‌مان و چند دستگی جنبش های آزادی‌خواه این باور های «خط قرمز»دار جز روشن کردن آتش زیر خاکستر و آن هم به نفع حامیان استبداد ثمری نخواهند داشت.

در طول کنفرانس شاهد بحث هایی روی اختلافات بودیم. با توجه به این مباحث، چشم انداز پیش ‌روی پروژه را چگونه می‌بینید؟ آیا وجود این اختلافات می  تواند روند پروژه را کُند کند یا پروزه طبق برنامه و نقشه‌ی راه پیش خواهد رفت؟
چنان که در پاسخ پرسش نخست گفتم، بر این باور هستم که هیچ عقیده‌ای را نباید«خط قرمز» به حساب آورد مگر آن که در تناقض با هدف مشترک باشد. وجود اختلاف عقیده‌ها در حول و حوش هدف مشترک موجب پیش‌برد و شکوفایی هستند. من بر خلاف برخی از دوستان معتقدم که چپ ایران می‌تواند از هم پاشیدگی را پشت سر بگذارد و در جنبش دموکراتیک مردم ایران دخالتی مثبت داشته باشد. با همت و استواری می‌شود از هفت‌خوان اختلاف‌نظرها گذشت، پروژه را پیش برد و به منشوری واحد رسید. منشوری که در حین واحد بودن اختلاف ها را تحمل کند.

این سومین کنفرانس حضوری پروژه‌ی وحدت است و کنفرانس‌های مجازی هم به طور مرتب برگزار می‌شوند و همین‌طور بحث‌های نوشتاری در سایت ها منتشر می شوند. روند پیشرفت پروژه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ از نظر شما پروژه وحدت به اهداف خود خواهد رسید؟
به باور من گفت‌وگوها می‌توانند در پیش‌برد پروژه و سرعت بخشیدن به نتیجه‌ای مثبت، مؤثر باشند در صورتی که هر فرد یا گروه ضمن بیان عقایدش باورهای دیگران را هم به گوش جان شنونده و پذیرا باشد. از آن‌جا که برگزاری کنفرانس‌های حضوری مستلزم هزینه‌های معنوی و مادی بسیاری است، شاید بد نباشد که گزارش‌هایی هم از جلسه‌های پالتاکی تهیه شود و در اختیار راهیان پروژه قرار گیرد. در ضمن تماس با نیروهای چپ دیگر کشورها و به کارگیری تجربه‌های‌شان را در این زمینه مفید و مثبت می‌یابم.
به نظر من پروژه‌ی وحدت تشکل‌های چپ، در صورت کوتاه آمدن‌هایی اندک به نتیجه خواهد رسید. هدف غایی را فراموش نکنیم.
به امید شکل گیری نیروی واحد چپ و پیروزی جنبش آزادیخواهانه در ایران.

جلو تشکیل کنگره‌ی مؤسسان را کسی نمی تواند بگیرد [۱]

رفیق احمد، در کنفرانس در مورد منشورهای ارائه شده صحبت شد و اشتراکات و افتراقاتی که وجود دارد. شما که از ابتدا یکی از نمایندگان پیش‌برنده‌ی این پروژه از طرف سازمان اتحاد فداییان بودید، ارزیابی خودتان را از بحث هایی که حول منشورهای ارائه شده و اشتراکات و افتراقات در این دو روز طرح شد، را بیان کنید.
حول اختلافات، ما در گروه کار تدارکات صحبت کرده بودیم و در واقع این موضوع باید در تدارک گروه کار نظری‌ـ برنامه ای به جلسه ارائه می شد که متاسفانه این کار صورت نگرفت. این کار با تدارک رفیق نادر عصاره جمع بندی و ارائه شد. در مجموع نکات مطرح شده در مورد اشتراکات واختلافات خوب بوده و از این زاویه من ارزیابی مثبتی دارم. ولی متاسفانه کنفرانس فرصت پیدا نکرد که مسئله را بشکافد و بتواند به طور واقعی تدقیق کند و از نکات گِرهی ارزیابی ارائه دهد. ولی طرح همین موضوع از اهمیت برخوردار است و به ادامه‌ی کار ما برای آینده جهت می دهد که تلاش کنیم روی جنبه‌های اشتراک به طور واقعی به نتیجه برسیم، اختلافات‌مان را هم روشن کنیم بعد به دنبال یافتن راه‌حلی برای حل و فصل همه‌ی این مسائل پیدا کنیم. تا زمانی که این مسائل روشن نشود و ابهام وجود داشته باشد، دائما بحث ها دور خواهد زد. اما وقتی روشن باشد که مثلا اختلافات‌مان در این دو و یا سه مورد است، دیگر بحث ها تکرار نمی شود. به نظرم کنفرانس از این زاویه موفق بود. اما فرصت شکافتن اختلافات را پیدا نکرد. امیدوارم در آینده این فرصت فراهم شود.

ما از روز اول کنفرانس شاهد طرح یک‌سری اختلافات بودیم. پروژه‌ی وحدت هرچقدر که جلوتر می رود، بحث ها جدی تر می شود و یک‌سری اختلافات خودش را بیشتر نشان می دهد. با وجود این اختلافات و بحث‌های انجام گرفته در این مدت، شما چشم انداز پروژه را چگونه می بینید؟
از اول می دانستیم که اختلافات وجود دارد. اگر اختلاف وجود نداشت که روند وحدت سریع‌تر پیش می رفت. روشن بود که اختلاف داریم. سئوال اصلی این بود که چگونه بر اختلافات غلبه کنیم، چه کار می‌توانیم انجام بدهیم که اختلافات مانع انشقاق نشوند و بتوانیم با هم کار کنیم. ما یک‌سری مقدمات را گذرانده‌ایم و الان به جایی رسیده‌ایم که اختلافات می تواند در کادر پراتیک خودش را نشان دهد. ممکن است راه پیدا شود و ممکن هم است که راه پیدا نشود. در این دو روز، من با خیلی از رفقا در این باره صحبت کردم و می‌توانم بگویم که در حال حاضر هیچ فرمول از پیش ساخته‌ای وجود ندارد. اما اگر هدف‌مان حل مسئله باشد، راه پیدا می کنیم. یا موفق می شویم و یا موفق نمی شویم. مهم این است که تلاش کنیم که موفق بشویم و راه‌حلی پیدا کنیم که علی‌رغم اختلافات بتوانیم با هم کار کنیم.

شما می گویید “یا موفق می شویم و یا موفق نمی شویم”. این مقداری ساده کردن مسئله است. شما روزی که شروع کردید از تشکیل تشکل بزرگ چپ گفتید. ولی برخی اظهارات شما در این دو روز برای من تازگی داشت؛ به خصوص این صحبت شما که گفتید من نیآمده ام که با سازمان ها وحدت کنم. در حالی که از روز اول بحث وحدت سه سازمان و کنشگران چپ در میان بود. ممکن است در این باره کمی بیشتر توضیح بدهید؟ و با توجه به بحث هایی که در این دو روز پیش رفت، به طور مشخص چشم انداز پروژه‌ی وحدت را چگونه می‌بینید؟
توضیح دادم؛ من هیچ چشم انداز مشخصی ندارم.

می توانید بگویید که آیا کنگره‌ی مؤسسان می تواند تشکیل شود؟
کنگره‌ی مؤسسان می تواند تشکیل شود. جلو تشکیل کنگره‌ی مؤسسان را کسی نمی تواند بگیرد. اما این‌که چگونه تشکیل می‌شود، بر اساس کدام اسناد تشکیل می‌شود و چگونه به کارش ادامه می‌دهد، سئوالی است که امروز نمی‌توان به آن پاسخ داد.

برگردیم به سئوال قبلی و ارزیابی شما از آینده‌ی پروژه…
پروژه از ابتدا با شناخت از اختلافات شروع شده و هدف‌اش هم حل اختلافات بوده. اما منظور من از آن‌چه در رابطه با سازمان‌ها گفتم این است که اگر وحدت سازمانی بود، ما این پروسه را طی نمی کردیم. ما تجربه‌ی وحدت سازمان‌ها را داریم؛ در تجربه‌ی وحدت سازمان‌ها، ما هرگز این نوع پروسه‌‌ی پیش‌برد مباحث را دنبال نکرده‌ایم. این پروسه‌ی مباحث به این دلیل بوده که نمی خواستیم وحدت در کادر سازمان ها صورت گیرد، بلکه وحدت در کادری به مراتب وسیع‌تر از آن‌ها و در مباحث نظری صورت بگیرد. یقیناً سازمان ها هستند که وحدت می کنند. اما باید دقت شود که اگر بحث بر سر فقط وحدت سازمان‌ها بود، مثل سابق رهبری سازمان ها می نشستند، با هم صحبت می کردند و توافق می‌کردند . اما ما پروسه‌ی دیگر را داریم طی می‌کنیم. این پروسه متفاوت است؛ به این دلیل که به مراتب وسیع‌تر از کادر سازمان‌های موجود می‌خواهد موضوع را طرح کند و می خواهد در کادر وسیع‌تری به وحدت برسد. این ایده هم ناشناخته‌ها و مشکلات خاص خودش را دارد و هم نکات مثبت خود را.
ما چاره ای غیر از این نداریم که هم‌چنان به طریق آزمون و خطا جلو برویم و راه‌ها را پیدا کنیم‌. از نظر من، مهم‌ترین مسائلی که در حال حاضر در مقابل ما قرار دارند، فقط مسائل نظری نیستند، بلکه مسائل ساختاری هم مطرح هستند. چون یکی از راه‌هایی که می تواند مشکل اختلافات را حل کند، راه‌حل ساختاری است. ما مجبور نیستیم که مثلاً سر گذار از جمهوری اسلامی و پاسخ‌گویی به سیاست‌های روز حتماً با هم توافق داشته باشیم، ولی شاید بتوانیم یک راه‌حل ساختاری برای آن پیدا کنیم. طوری که که همه‌ی ما بتوانیم در کنار هم کار کنیم، ضمن این‌که هیچ ایده‌ای، هیچ نظر سیاسی‌ای خودش را تابع دیگری احساس نکند. این‌که به چه ترتیبی، من هیچ تجربه‌ای ندارم. یک نوع محافظه کاری و ترس هم از چنین ساختارهایی وجود دارد، ولی آن‌چه می‌توانم امروز بگویم، این است که یکی از عواملی که می تواند این پروژه را موفقیت آمیز کند، پیدا کردن یک راه حل ساختاری است که بخشی از بن‌بست‌هایی را که ممکن است در ذهن همه‌ی ما وجود داشته باشد، بشکند و جلو برود. این امر هم جسارت می‌خواهد و هم ایده‌های نو.

آیا پیشنهادی مشخصی در این زمینه دارید؟
الان پیشنهادی ندارم. در این دو روز از جبهه صحبت کردند، از فراکسیون صحبت شد، از گروه های مستقل اقلیت در یک مجموعه و… صحبت کردند. این بحث‌ها نه فقط در این دو روز که قبلاً هم مطرح شده‌اند. این‌که بهتر است ما کدام‌یک از این ایده‌ها را به کار بگیریم و کدام‌یک از آن‌ها کارکرد دارد، من پاسخ روشنی برایش ندارم. اما فکر می‌کنم یکی از راه ‌های حل مسئله ساختاری است و نه الزاما پیدا کردن یک فرمول مشخص و یک توافق بر سر مسائل نظری، سیاسی یا استراتژیک. ممکن است ما در این زمینه به توافق نرسیم، ولی ممکن است برسر فرمول ساختاری به توافق برسیم. چرا می گویم ممکن است و قطعی نمی گویم؟ چون قطعی گفتن اشتباه است، اما این «ممکن»، در ذهن من ممکن مثبت است. یعنی می‌خواهیم به توافق برسیم، نه این‌که می‌خواهیم در نیمه‌راه متوقف‌اش کنیم، نه این‌که سد راه‌مان خواهد شد، بلکه می‌خواهیم برویم برسیم. موانع متعدد است، مخالفت ها زیاد است. ترس درونی و بیرونی عمل می کند. اما اگر بتوانیم راهی برایش پیدا کنیم، موفق خواهیم شد. من دلیلی برای موفق شدن نمی‌بینم

ارزیابی‌تان از خود کنفرانس چیست؟ در مقایسه با کنفرانس های قبلی آن را چگونه دیدید؟
مقایسه را درست نمی‌دانم، چون موضع و کارکرد کنفرانس ها متفاوت است. اما در مورد این کنفرانس، موضوعاتی که مطرح شدند، مطرح‌شدن‌شان لازم و خوب بود. ولی می توانست بهتر از این تدارک دیده شود و یا به موضوعات مشخص تری بپردازد. اما از. یک مجموعه‌ی در این حد وسیع، با افکار و نظرات متفاوت، و جمعی که سابقه‌ی کاری مشترک با هم ندارد، یعنی عادت‌های مشترک ندارند، انتظار زیادی نباید داشت. کار ما مشکلاتی دارد که همه‌‌‌ی آن تجربه‌ای است که داریم انجام می‌دهیم.
من این کنفرانس را نه با قبلی مقایسه می‌کنم و نه می‌گویم این ضعیف‌تر است یا قوی‌تر. از نظر من، کنفرانس کار خودش را در حد توانش انجام داد. دو موضوع مهم بودند که طرح شدند؛ یکی اشتراکات و اختلافات، دیگری مسئله‌ی آینده و این‌که چگونه جلو برویم. طرح شدن این مسائل الزاماً به این معنا نیست که در این‌جا به جمع‌بندی برسیم، بلکه کمک می‌کند که فکر روی ‌آن‌ها در ذهن همه بچرخد. شاید فردا ایده‌های بهتری هم پیدا شود.

به عنوان آخرین سئوال، فکر می‌کنید انتخاب نام جدید می تواند مشکل ساز باشد؟ یا طبق توافق قبلی، کنگره‌ی مؤسس می‌تواند نامی را برگزیند و مورد پذیرش همه قرار گیرد؟
به نظر من، کنگره‌ی مؤسس باید تصمیم بگیرد. اما طرح شدنش در این کنفرانس، درست بود. چون موضوعی است که ذهن یک عده را می‌گیرد. و اگر از قبل روی آن صحبت نشود، فی‌البداهه در کنگره‌ی مؤسس تبدیل به یک غده می‌شود، تبدیل به چیزی می‌شود که می‌تواند به طور غیرواقعی روحیه‌ها را تخریب کند. راه‌حل آن است که از پیش راجع به آن گفت‌وگو کنیم. اما خود این گفت‌وگو نباید مانع بحث شود. یعنی از این موضع که یا اسم باید عوض شود یا ما نیستیم و یا برعکس، نباید حرکت کرد. موضوع را می‌توان به این شکل مورد بحث قرار داد که مثلاً ما پیشنهاد می‌کنیم نام تشکل آینده، نام سازمان‌هایی که دارند مشارکت می‌کنند، نباشد و یا پیشنهاد می‌کنیم نام «فدایی» در آن باشد. به نظر من، بدون هیچ پیش‌داوری و تعصب می‌توانیم روی مسئله‌ی نام گفت‌وگو کنیم و آن را تبدیل به یک بحث آزاد در میان خودمان تبدیل کنیم. به گونه‌‌ای که وقتی در کنگره نشستیم، کمابیش بدانیم نظرات‌مان در این مورد چیست که وقتی دست‌مان را بالا می‌بریم و می‌خواهیم رأی بدهیم نسبت به مجموعه‌ی بحث‌هایی که در این زمینه وجود دارد، آگاه باشیم. ولی نهایتاً، از نظر من، این کنگره‌ی مؤسس است که باید در مورد این مسئله تصمیم بگیرد.

نویسنده:
گروه کار تبلیغات سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) [۳]


گفت‌وگو با پرویز نویدی، ایرج نیری، خسرو امیری، مصطفی مدنی ، و صادق کار در سومین کنفرانس حضوری پروژه‌ی وحدت چپ

قادریم به مشکلات فائق آئیم

گفت‌وگو با پرویز نویدی، از سازمان اتحاد فداییان خلق ایران، در سومین کنفرانس حضوری پروژه‌ی وحدت چپ
گروه کار تبلیغات سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)

رفیق پرویز، تمرکز سومین کنفرانس پروژه‌ی وحدت چپ، روی اختلاف‌ها و اشتراکات منشورهای ارائه شده بود. پیشرفت بحث‌ها را تا این لحظه چگونه ارزیابی می‌کنید؟ و با وجود اختلافات موجود، چه چشم‌اندازی برای این پروژه‌ می‌بینید؟
من فکر می‌کنم این کنفرانس و البته قبل از کنفرانس، نتیجه‌ی کار گروه‌های کار نظری- برنامه‌ای و استراتژی سیاسی، نشان‌دهنده‌ی این واقعیت است که علی‌رغم صف‌بندی‌ها و نوعی از گاردبندی‌هایی که در آغاز وجود داشت (که الان از میان رفته‌اند)، نزدیکی‌های زیادی در میان ما وجود دارد.
همان‌طور که بارها گفته شده، ما تصادفاً دور هم جمع نشده‌ایم و همین نزدیکی‌ها ما را هم دور هم جمع کرد. در همان زمان اشتراکات در چند پاراگراف نوشته شده بود و الان بحث بر سر بسط این پاراگراف‌هاست و نشان‌دهنده‌ی آن است که ما به اندازه‌ای اشتراک داریم که آن‌ها را پایه‌ی کار قرار بدهیم و بر مبنای آن‌ها، بخشی از ابهامات را حل کنیم و برخی اختلافاتی که قطعاً وجود دارند را به هم نزدیک کنیم. البته اختلافاتی در زمینه‌هایی خواهند ماند و یا اختلاف‌هایی در پروسه‌ی کار باز هم به وجود خواهند آمد که لازمه‌ی حیات یک سازمان سیاسی فعال و پویا است؛ آن هم در جامعه‌ای که هر روز مسائل جدیدی پیش رو دارد.
بنابراین، با اراده‌ای که امروز در رفقا، در طیف‌های مختلف می‌بینم که به نظر من، اصلاً قابل مقایسه با چند سال پیش نیست و خیلی به هم نزدیک شده‌ایم و اعتمادها و پیوندهای زیادی به وجود آمده، من آینده را به این شکل می‌بینم که ما قادر خواهیم بود به این مشکلات فائق بیاییم.

خود کنفرانس را چگونه دیدید؟ از نظر میزان شرکت کنندگان، فعال بودن‌ حاضرین در بحث‌ها و…
به نظر من، هم به لحاظ کیفیت بحث‌ها، هم به لحاظ تعداد شرکت کنندگان و هم به لحاظ علاقه‌مندی شرکت کنندگان به دخالت در این بحث‌ها، این کنفرانس با کنفرانس‌های قبلی تفاوت کیفی داشت و از بسیاری نظرات بهتر بود. به ویژه که ما داریم به مراحل نهایی می‌رسیم و این نشان می‌دهد که تلاش‌هایی که در این دوره در گروه‌های کاری مختلف و همین‌طور در سازمان‌های دخیل در پروژه صورت گرفته، ثمره‌ی خود را نشان داد. من پیشرفت کار در این کنفرانس را خیلی مثبت می‌بینم. البته این‌طور نیست که هیچ انتقادی به روند پروژه و یا این کنفرانس وجود نداشته باشد یا مثلاً بخواهیم تبلیغ بیهوده بکنیم، ولی به طور واقعی این کنفرانس، نسبت به کنفرانس‌های قبل، از کیفیت بالاتری برخوردار است.

فکر می‌کنید که نام آینده‌ی تشکلی که قرار است شکل بگیرد، می‌تواند در ریزش و یا میزان مشارکت افراد تاثیرگذار باشد؟
در مورد انتخاب نام، من فکر می‌کنم ما باید با دو نوع فکر مقابله کنیم و تلاش کنیم که آن فکر‌ها میدان را نگیرند؛ یکی ضدیت با نام «فدایی» است و دیگری برخورد «فالانژوار» با نام فدایی است. یعنی دو تفکری که می‌توانند خط قرمز از این نام درست کنند. ما باید تلاش کنیم ببینم که اگر «فدایی» آری، به چه دلیل و اگر نه، چرا. آن‌چه که می‌تواند برای ما معیار باشد، این است که بود و نبود این اسم در فعالیت آتی ما چه تاثیرات مثبت و یا منفی‌ای می‌تواند بگذارد. اگر بر این اساس برخورد کنیم، قطعاً می‌توانیم در این زمینه به نتیجه برسیم.
اما آن‌چه که نمی‌توان منکر آن شد، سابقه‌ی همه‌ی ماست. ما، همه، یک تاریخ مشترک و برخاً متفاوتی را پشت سر گذاشته‌ایم، که این تاریخ باید به نوعی در تاریخچه‌ی ما ثبت شود. حتی اگر کلمه‌ی «فدایی» هم نباشد، باید مشخص باشد که تشکیل دهندگان این مجموعه چه کسانی هستند. همین‌طور سابقه‌ی تاریخی رفقایی که از خانواده‌ی دیگری مثل «شورای موقت سوسیالیست‌‌ها» می‌آیند، جزو تاریخ مشترک ما محسوب خواهد شد. به همان میزان که فدایی هم جزو تاریخ مشترک تشکل آینده خواهد بود.

_________________________________________

می‌توانیم گام بعدی را برداریم

گفت‌وگو با ایرج نیری، از فعالین باسابقه‌ی جنبش چپ در سومین کنفرانس حضوری پروژه‌ی وحدت چپ
گروه کار تبلیغات سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
رفیق نیری، محور بحث سومین کنفرانس حضوری پروژه‌ی وحدت چپ، نقاط اختلاف و اشتراک منشورها بود. روند کنفرانس تا این لحظه را چگونه دیدید و به طور کلی فکر می‌کنید پروژه به چه سمتی دارد می‌رود؟
در این مدت نسبتاً طولانی که من با این پروژه همکاری می‌کردم، زمانی به این نتیجه رسیدم که این پروژه نمی‌تواند پیش برود و واقعیت این است که شرکتم در این کنفرانس هم به این دلیل بود که حداقل با خودم تعیین تکلیفی کرده باشم، چون احساس می‌کردم نمی‌توانیم جلو برویم. در منشوری هم که نادر عصاره زحمت‌اش را کشیده بود، اختلاف‌نظرهای ریشه‌ای وجود دارد و به همین دلیل کمی ناامید بودم. اما با دو بحث آخر نشست دیروز (شنبه ۸ نوامبر) تمام ارزیابی‌های‌ام تغییر کرد؛ یکی سخنرانی بهزاد کریمی بود که به درستی روی نقاط واقعی اشتراک تاکید داشت و این‌که چگونه می‌توان در این جهت حرکت کرد. و دیگری سخنرانی مصطفی مدنی بود (که بر لزوم وجود چندصدایی در یک حزب مدرن تاکید داشت و نه تک‌صدایی ). من فکر می‌کنم اگر با این نوع نگاه پیش برویم، می‌توانیم گام بعدی را برداریم و درجا نزنیم. خطر در درجا زدن است.

همان‌طور که گفتید، رفیق بهزاد کریمی بر روی نقاط اشتراک تاکید کردند و نگاهی هم که از سوی رفیق مصطفی مدنی طرح شد، حرکت به سوی چندصدایی در تشکل آینده‌ی چپ بود و نه تک‌صدایی. که می‌توان گفت سازمان اکثریت و همین‌طور اتحاد فداییان چنین شرایطی را سال‌هاست که تجربه کرده‌اند. به این ترتیب، شما فکر می‌کنید که پروژه‌ی وحدت چپ هم در این مسیر دارد پیش می‌رود و یا اگر در این مسیر پیش برود موفق خواهد بود؟
به نظر من، اگر دیدگاهی که چه توسط مصطفی و چه توسط بهزاد مطرح شده، بتواند به صورت یک فرمول‌بندی چند صفحه‌ای نوشته و ارائه بشود، ما را می‌تواند به جلو برود. من خودم را با این دیدگاه کاملاً نزدیک می‌بینم و قبولش دارم.

رفیق نیری، با توجه به این‌که امیدتان نسبت به پروژه اکنون بسیار بیشتر از قبل است، آینده‌ی آن را چگونه می‌بینید؟
من آرزوی موفقیت می‌کنم و آرزو می‌کنم این گامی که برداشته‌ایم، به جلو برود. چون من نگران آیندگان هستم که به ما چه خواهند گفت. ما وظیفه‌‌ی خیلی سنگینی داریم، ما فقط نیامده‌ایم که جان‌مان را در این‌جا حفظ کنیم. ما آمده بودیم ایده‌ای که همیشه با ما هست و خواهد بود را دنبال کنیم. این است که آرزوی من موفقیت این پروژه است.

______________________________

اشتراکات ما بر افتراقات‌ مان غالب اند

گفت‌وگو با خسرو امیری، از شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران، در سومین کنفرانس حضوری پروژه‌ی وحدت چپ
گروه کار تبلیغات سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)

رفیق خسرو امیری ارزیابی شما از روند دو روزه‌ی کنفرانس و مباحث آن حول اشتراکات و اختلافات چیست؟ آیا اختلافات غالب بر اشتراکات است یا برعکس؟
اگر بخواهیم کنفرانس امروز را با زمانی که ما این روند را آغاز کردیم، مقایسه کنیم، خوشبختانه باید اذعان کرد که ما با موفقیت های زیادی روبرو هستیم و این تداومی که در بین ما در این مدت زمان انجام گرفته، نشانه ی اراده‌ی مستحکمی است برای به سرانجام رساندن این پروژه. از این رو من این موفقیت ها را استقبال می کنم و امیدوارم که پایه گذار همکاری های ما به سوی وحدت باشد.

به این ترتیب، شما معتقد هستید که اشتراکات غالب بر افتراقات‌ هستند. همین‌طور است؟
بله برداشت شما کاملاً درست است.

ولی ما در این دو روز شاهد بحث بر روی اختلافات نیز بودیم و روی برخی از این اختلافات تاکید هم شد؛ با توجه به این مباحث، چشم انداز پیش‌روی پروژه را چگونه می‌بینید؟ آیا وجود این اختلافات می  تواند روند پروژه را کُند کند یا پروزه طبق برنامه و نقشه‌ی راه پیش خواهد رفت؟
من فکر می کنم نقشه‌ی راه اقدام سنجیده ای بوده و ما موفق خواهیم شد بر سر این اختلافات نزدیکی هایی را فراهم بکنیم و بر بسیاری از آن‌ها غالب شویم. ولی باید خیلی صریح بگویم که بسیاری از این اختلافات جنبه کم‌رنگی در این پروسه دارند. ما باید بر سر این موارد کمی تمرکز کنیم و سعی کنیم که آن ها را دسته بندی کرده و از میان آن ها، امکان گفت‌وگو روی اختلاف هایی را که واقعا می توانند کلیدی باشند و مانع از یک حرکت اساسی که در واقع انگیزه اصلی ما بود -به عبارت دیگر غالب شدن بر پراکندگی برای حضور بیرونی به عنوان یک نیروی سوسیالیست دمکراتیک- فراهم کنیم. به همین دلیل من بیشتر روی این مسئله پافشاری دارم و تاکیدم به دوستان و رفقا این است که سعی بکنیم بر روی اختلافات کلیدی با هم گفت‌وگوهای مثبتی داشته باشیم و راهی برای حل این مشکلات پیدا کنیم.

رفیق امیری، در کنفرانس برخی از رفقا تعیین نام سازمان جدید را به عنوان یکی از موارد اختلاف جدی ارزیابی می‌کردند. به نظر شما مسئله‌ی نام می تواند مشکل جدی برای امر وحدت باشد؟ یا می توان گفت که در کنگره‌ی مؤسس به عنوان مشکل اصلی مطرح خواهد شد و امیدوار بود که کنگره‌ی مؤسس بر این مشکل فائق آید؟
من فکر می کنم سخنرانانی که یک بار دیگر به این مسئله اشاره کردند، بیشتر به گونه‌ای مزاح سیاسی می کنند. چون ما از همان زمانی که همکاری را آغاز کردیم، توافق مشترک‌مان این بود که نام و چشم انداز این وحدت را از الان تعیین نمی کنیم و در پروسه‌ی شکل گیری وحدت و با توجه تحولاتی که از نظر سیاسی صورت می گیرد، تشکل معینی که مضمون مبارزاتی را باید تعیین بکند، نام خود را نیز به وجود خواهد آورد و ما بر اساس این دو عامل اساسی، یعنی مضمون مبارزاتی تشکلی که وجود دارد ،می توانیم نام درخوری پیدا کنیم.

پس شما انتخاب نام درخور را به عهده‌‌ی کنگره‌ی مؤسس می‌گذارید؟
من فکر می کنم قبل از هر چیز ما در کنگره باید تصمیماتی در این مورد بگیریم. چه کادر فعالیت عملی مان و چه منشورمان، تمام این ها وظیفه‌ی آن کنگره‌ی م،سسان است چون در آن‌جا است که کلیه‌ی اعضا یا به اصطلاح حاملین این پروژه به عنوان ارگان تصمیم‌گیرنده، تصمیمات خود را می گیرند و این تصمیمات مشروعیت پیدا می‌کند یا اعتبار تشکیلاتی پیدا می‌کند. ما در شرایطی که هنوز کنگره برگزار نشده، در مورد چه نامی می خواهیم صحبت کنیم.

شما انتخاب نام را به عهده‌ی کنگره‌ی مؤسس می گذارید، این بدان معنا است که نامی که اکثریت کنگره به آن رای دهد مورد تایید همه‌ی طرفین خواهد بود؟
بی‌شک چنین خواهد بود. همان‌طور که قبلا هم گفتم بر سر نام در واقع می بایستی طی یک گفت‌وگوی مشترک، اتخاذ تصمیم بشود. ولی این نیز واقعیتی است که ما باید بپذیریم که برخی از اعضاء سازمان ها، به ویژه برخی از رفقای سازمان  فداییان اکثریت هستند که مسئله ی نام فدایی برای‌شان خیلی مهم است؛ چه از نظر هویتی، شخصیتی و خاطره‌ها، که همه نقش بسیار مهمی برای‌شان ایفا می کنند.

شاید به خاطر بار تاریخی نام فدایی هم باشد، در موردنام فدایی نباید تاریخ جنبشی را نادیده گرفت.
ببینید به هر حال همه جنبش های جهانی نیز در اثر تغییر و تحولاتی که می کنند اسم های مختلفی را برمی گزینند. مثلا در کلمبیا ما با جنبش چریکی «M19» روبرو بودیم که بعدها که این گروه وارد مبارزات علنی و قانونی شدند، نام خود را عوض کردند و نام «قطب دمکراتیک» را برگزیدند. از این موارد می‌توان مثال های دیگری از سایر کشورها عنوان کرد. به نظر من بر اساس توان سیاسی و تشکیلاتی می توان نام سازمان واحد را انتخاب کرد.

_______________________________

جای یک نیروی چپ واقعاً خالی  است [۱]

رفیق مصطفی، بحث‌های این کنفرانس روی نقاط اشتراک و اختلاف منشورها متمرکز بود. ارزیابی‌تان از پیشرفت کنفرانس و شیوه‌ی پیش‌برد بحث‌ها تا این لحظه چیست؟
به نظر من کنفرانس از آن هیئتی که قرار بوده روی منشور کار کند بهتر جلو رفته است. اگر چه هیئت نظری آن کاری را که باید انجام می‌داد، انجام نداده، ولی بحث‌هایی که از دیروز صورت گرفته نشان داد که راه برای رسیدن به منشور واحد یا منشورهایی واحد که بتوانند وحدت را به سرانجام برساند وجود دارد.

فکر می‌کنید بهتر است بحث‌ها به چه شکلی ادامه پیدا کند؟ باید روی اختلافات متمرکز شد و برای‌شان راه‌حل پیدا کرد و با بیشتر به اشتراکات پرداخت؟
به نظر من اشتراکات روشن است و نیازی نیست که روی اشتراکات زیاد دقیق بشویم و بخواهیم زیاد روی آنها تمرکز کنیم. آن‌چه که مهم است مطرح کردن اختلافات است. یعنی باید این اختلافات روشن شود. اگر لنین یک حرف درست در عمرش زده باشد، این است که گفته: “برای وحدت اول باید اختلافات را روشن کنیم.” به نظر من، این حرف درست است و از یک سیاست واقع بینانه برمی‌آید. کما این‌که در درون تشکیلات‌هایی که در حال حاضر می‌خواهند با هم یکی شوند اختلافات سیاسی عمیقی وجود دارند، ولی ما می‌توانیم حول محورهایی که هر دو نظر را تأمین کند، تفاهم کنیم.
یک مثال ساده بزنم: مثلاً فرض کنیم این‌جا یک عده ای می گویند که خط قرمز ما سرنگونی جمهوری اسلامی است و یا قیام را طرح می‌کنند. این افراد یا ادبیات سازمان‌هایی را که می‌خواهند با آنان وحدت کنند، در این دوره نخوانده اند و متوجه نشده‌اند که این سازمان‌ها از این نوع مواضع فاصله گرفته اند و یا برنامه‌ی راه را با آن دست گرفته اند و نمی دانند که کجا آمده اند. ولی مهم نیست، مهم این است که از این موضوع دفاع می کنند. در مقابل این، آیا کسانی که معتقد به سرنگونی نظام نیستند و اعتقاد دارند که تغییرات در ایران به شکل تحولات و از راه اصلاحات پیش می‌رود (بحث در این‌باره و چرایی آن فرصت دیگری می‌طلبد که الان موضوع صحبت ما نیست) می‌توانند با یک فرمول هم‌کاسه شوند؟! به نظر من می توانند. مثلا وقتی می گوییم «گذار از جمهوری اسلامی»، هر گرایش می‌تواند درک خود را داشته باشد. یعنی گرایشی منظورش گذار از طریق سرنگونی و قیام می‌تواند باشد و من هم درک خودم را داشته باشم و گذار را از طریق اصلاحات و رفرم مد نظر داشته باشم. این دو گرایش می توانند به توافق برسند، به شرط آن‌که آن اراده ای که یکی از دوستان در جلسه مطرح کرد، برای وحدت وجود داشته باشد.

فکر می‌کنید این اراده در این جمع وجود دارد؟
به نظر من این اراده در اکثریت مطلق این جمع وجود دارد. شاید در میان این جمع افرادی حضور داشته باشند که مخالف وحدت هستند و در میان اعضای سه سازمان فعال در پروژه هم افرادی هستند مخالف وحدت، اما اراده برای وحدت در میان اکثریت حاضرین در این جمع و همین‌طور افرادی از سه سازمان فعال در پروژه که در حال حاضر در این اجلاس حضور ندارند، وجود دارد.

این سومین کنفرانس حضوری پروژه‌ی وحدت است و کنفرانس‌های مجازی هم به طور مرتب برگزار می‌شوند و همین‌طور بحث‌های نوشتاری در جریان هستند. روند پیشرفت پروژه را تا این‌جا چگونه ارزیابی می‌کنید؟ فکر می‌کنید پروسه‌ی وحدت دارد خوب پیش می‌رود؟
نه! خوب پیش نمی رود، اگر این پروژه خوب پیش می رفت ما باید چند سال پیش به نتیجه می رسیدیم. همه‌ی ما خسته شده‌ایم از تفرقه و چندگانگی… یا احزابی که نمی‌توانند وجود خود را به تنهایی تعریف کنند… بنابراین نیاز به وحدت را همه حس می‌کنیم و این ما را مجبور می‌کند که این راه را سریع‌تر طی کنیم.
من با آن گرایشی که می گوید چون هنوز تفاهم کامل نیست، پس بایستیم و از طریق حرکات جبهه‌ای پیش برویم، موافق نیستم و فکرمی کنم این همان وحدت نکردن است. به نظر من باید پروژه‌ی وحدت را پیش برد. ما وقت زیادی نداریم به ویژه که تحولات در ایران طوری است که جای یک نیروی چپ واقعاً خالی  است. این کمبود را همه احساس می کنند و این وحدت باید پیش برود.

قطعاً در میان نیروهای دخیل در پروژه‌ی وحدت، مخالفت با وحدت چپ به طور کلی وجود ندارد، اما مخالفت‌ها با این پروژه‌ی وحدت بیشتر از چه زاویه‌ای است؟
مخالفت با پروژه‌ی وحدت از دو زاویه می تواند باشد: یکی حاکم بودن تفکرات حزبی قدیم است. به این معنا که شما باید حرف من را بزنید. یعنی من خط قرمزی دارم -در بحث‌های دیروز هم مطرح شد- که سرنگونی است! طرح این مسئله به این معنا است که اگر شما می خواهید با من وحدت کنید، باید این خط قرمز را بپذیرید. این همان «خط قرمز» ولایت فقیه است. به نظر من، مسئله اصلاً جامعه‌ی ایران نیست، برای کسی که این خط قرمزها را مطرح می‌کند، مسئله بیشتر پرنسیبال است و از جنبه‌ی تئوریک مطرح است تا زندگی عملی. این درست مثل مسئله‌ی هسته ای جمهوری اسلامی است؛ برای مردم چه ارزشی دارد که غنی سازی پنج درصد باشد یا ۲۰درصد؟ این خط قرمز برای ولی فقیه و نظام جمهوری اسلامی است، نه برای مردم و پیش‌برد جامعه.
بنابراین، تفکری که می خواهد، یعنی اراده اش این است که یک‌صدایی را بیاورد که همه حرف او را بزنند و اگر کسی حرف او را نمی زند برود بیرون، یا می‌گوید اگر تو حرف من را نزنی من با تو نخواهم آمد، می خواهد حزبی را پایه‌ریزی کند که به شیوه های قدیم بوده و ما نیز آن ها را می شناسیم. کسی که می‌گوید اگر آن چه که من می‌گویم، اجرا نشود، من وحدت نمی‌کنم، دنبال حزبی می‌گردد که حزب قدیم است و نه حزب امروز

یعنی شما وحدت را نه در تک‌صدایی که در هم‌صدایی می‌بینید…
دقیقاً، من وحدت را در هم صدایی می بینم…

و زاوبه‌ی دیگر مخالفت کدام است؟
تفکر دیگری نیز وجود دارد که فکر می‌کند اگر وحدت کند موضع‌اش زیر سئوال می‌رود. به این معنا که تصور می کند که دیگر نمی تواند اتخاذ موضع کنند. مثلا اگر موضوع انتخابات مطرح شود و اکثرا بخواهند در انتخابات شرکت کنند و این نگاه مخالف شرکت در انتخابات باشد، موضع خود را زیرسئوال رفته می‌بیند. این هم یک فکر قدیمی است و اقلیت و اکثریت را با دید قدیمی می نگرد. تصورش بر این است که اقلیت شدن به معنای توسری خوردن است. این فکر قدیمی است. این نگاه توجه نمی‌کند که اقلیت شدن، خود، فضا ایجاد می‌کند. فضای جامعه، محدود به سقف یک حزب سیاسی نیست که بالای سر اعضای حزب قرار دارد. اگر امروز نظر عضو یک حزب‌ در حزب‌اش در اقلیت باشد و رأی نیاورد، وقتی در جامعه طرح می‌شود، آن وقت جامعه است که فکر می کند و بین دو نظر مطرح شده قضاوت می کند که کدام‌یک درست‌تر می‌بینند. بنابراین باید اقلیت را دوباره با دید جدید تعریف کرد و با این تعریف، نباید هراسی از اقلیت شدن داشت.
[
نام دشوارتر از برنامه نیست

رفیق صادق، تمرکز سومین کنفرانس پروژه‌ی وحدت چپ، روی اختلاف‌ها و اشتراکات منشورهای ارائه شده بود. با توجه به بحث‌های تاکنونی در نشست، روند پیشرفت پروژه در این زمینه را چگونه دیدید؟
اگر بخواهیم به گذشته برگردیم و مقایسه کنیم، به نظر من، در تمام زمینه‌ها، پروژه‌ی وحدت خوب پیش رفته است. بسیاری از موانع و پیش‌قضاوت‌هایی که اعضای سازمان‌های مختلف و کنش‌گران نسبت به هم داشتند، در اثر آشنایی و کار مشترک با هم‌دیگر از میان رفته است و ما به تفاهم‌های خیلی زیادی دست پیدا کرده‌ایم. این تفاهم‌ها کمک می‌کند که در یک جو، خوب، مناسب و آرام، هرکسی مطالبی را که دارد مطرح کند و وقتی مقایسه می‌کنیم که از نظر برنامه‌ای چقدر به هم‌دیگر نزدیک شده‌ایم، می‌بینم که پیشرفت‌ها قابل توجه است و حداقل راجع به کلیات ما الان با هم‌دیگر اشتراک نظر داریم و فکر می‌کنم می‌شود با همین وضعی که الان هست، امیدوار بود که پروژه‌ی وحدت به سرانجام برسد و حزب چپ واحد تشکیل بشود.
بحث‌هایی هم که دیروز شد، به نظر من، بسیار امیدوارکننده بودند. البته نه این‌که اختلاف نظر در این مورد یا آن مورد وجود ندارد، بلکه همان‌طور که دیروز هم از جانب بعضی افراد مورد تاکید قرار گرفت، می‌شود روی اشتراکات کار کرد و این اشتراکات مبنایی بشود برای این‌که بتوانیم راه‌های مناسب برخورد با ابهامات و اختلافات موجود را پیدا کنیم.

یکی از موارد مورد اختلاف که امروز در کنفرانس طرح شد، مسئله‌ی نام تشکل آینده است. تعدادی از اعضای فعال در سازمان اتحاد فداییان خلق و همین‌طور سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) بر باقی ماندن عنوان «فدایی» در تشکل آینده اصرار دارند و در برابر، فعالینی در درون پروژه هستند که اصرار بر حذف این عنوان دارند و می‌گویند با تشکلی که این عنوان را با خود داشته باشد، نخواهند بود. شما فکر می‌کنید چه راه‌حلی برای این مشکل می‌توان یافت؟
به عقیده‌ی من، اگر ما روی برنامه به توافق برسیم و بتوانیم برنامه‌ای داشته باشیم که بتواند همه را پوشش بدهد، در مورد نام هم می‌توان توافق کرد و راه‌حلی پیدا کرد. انتخاب نام دشوارتر از رسیدن به توافق بر سر برنامه و چگونگی ساختار حزب نیست. به همین دلیل، من فکر نمی‌کنم نام مشکل چندانی ایجاد کند. راه‌های متفاوتی وجود دارد و قطعاً می‌توان راهی پیدا کرد که بر سر نام هم توافق بشود. به نظر من، روی نام نباید خیلی تعصب نشان داد؛ چه از سوی کسانی که خواهان بودن عنوان «فدایی» هستند و چه آن‌هایی که تشکل آینده را بدون این نام می‌خواهند. ما می‌توانیم نام جدیدی انتخاب کنیم. پیشینیه‌ی ما به جای خود باقی است. به فرض اگر تغییر نام تصویب بشود، به این معنا نخواهد بود که پیشینه‌ی فداییان از بین می‌رود. این پیشینه هست و پشتوانه‌ی این حزب است و در حرکت‌های حزبی هم حتماً به مناسبت‌های مختلف به آن رجوع می‌شود. بنابراین، از نظر من، با این‌که روی اسم ظاهراً خیلی تعصب وجود دارد، بحث قابل حلی است.

خود کنفرانس را از نظر تدارک بحث‌ها و پیش‌برد برنامه‌ای که در نظر گرفته بود؟
منشورهای مختلفی به کنفرانس ارائه شد که می‌توانستند در حداکثر دو منشور جای بگیرند و حتی فراتر از آن، می‌خواهم بگویم که منشوری را که رفیق بهروز خلیق ارائه کرده بود، همه‌ی نظرات دیگر را می‌پوشاند. چون در آن، از یک طرف راه برای سیاست‌ورزی در رشته‌های مختلف باز گذاشته شده و از آن طرف روی چپ و ماهیت حزبی و اصول پایه‌ای تاکید دارد و مباحثی که همه روی آن اصرار دارند، مانند مبارزه با استبداد و گذر از جمهوری اسلامی هم در آن قید شده است. البته نگاه من به این منشور، به این خاطر این‌که هم من و هم رفیق بهروز خلیق اکثریتی هستیم، شکل نگرفته، بلکه با توجه به مطالعه‌ی همه‌ی منشورها، به این نتیجه رسیدم که منشور بهروز خلیق می‌تواند گرایشات مختلف را تا حدود خیلی زیادی پوشش بدهد و هیچ‌کدام از دیگر منشورها این خصوصیت را ندارد.
اما در عین حال، همان‌طور که صحبت شد، این منشور را می‌توان با آوردن عناصری از منشورهای دیگر و تطبیق آن با نقاط مشترک در منشورهای دیگر، قوی‌تر کرد و برای این‌که بتواند پوشش وسیع‌تری به خود بگیرد، اصلاحاتی در آن به وجود آورد. سایر برنامه‌ها هم عناصر بسیار مشترکی با هم دارند. اختلافات در یکی دو منشور زیاد است، ولی در سایرین اختلافات کم است.

شعار کنفرانس «پیش به سوی شکل‌دهی تشکل بزرگ چپ» است. اما واقعیت این است که جمعی از چپ حول پروژه‌ی وحدت و این کنفرانس جمع شده است. چپی که در درون ایران حضور دارد، به دلایل مختلف، اثرگذاری کمی در این‌جا دارد و نسل جوان چپ هم تقریباً حضوری ندراد. با این وجود فکر می‌کنید این جمع ظرفیت آن را دارد که در ادامه‌ی حرکت خودش به این شعار جامه‌ی عمل بپوشاند؟

البته الان نمی‌توانیم در مورد آینده قضاوت کنیم، اما می‌توانیم بگوییم که قدرت این حرکت چقدر است و چقدر می‌تواند تاثیر بگذارد. به عقیده‌ی من، این گرایش در داخل کشور هم مورد حمایت بخش‌های وسیعی از نیروی چپ است و اگر بخواهیم تفاوت‌های چپ‌های داخل کشور را هم در نظر بگیریم، اختلافات دیدگاهی‌ آنان نیز کم‌وبیش مشابه اختلافات دیدگاهی‌ای است که در میان فعالین این پروژه وجود دارد. بنابراین این حرکت تناقضی با چپ در داخل ندارد و حتی می‌تواند در جهت تقویت آن باشد. به این شکل که امید ایجاد کند و در شرایطی که کشور ما از مصیبت‌های زیادی رنج می‌برد؛ فقر و فلاکت و بیکاری و فشار و انواع تبعیض‌ها، از تبعیض طبقاتی تا تبعیض جنسی وجود دارد، حرکت این پروژه به سمت شکل‌دهی تشکل بزرگ چپ می‌تواند برای داخل کشور هم انگیزه و محرکی بشود.
به اضافه‌ی این‌که چپ بالاخره باید از جایی شروع کند. درست است که این پروژه در حال حاضر همه‌ی نیروهای چپ را دربر نمی‌گیرد. چپ دست‌کم دو گرایش دارد و طیف‌هایی که در آن گرایش دیگر (گرایش رادیکال‌تر) هستند، فعلاً تمایلی به این سمت ندارند، اما معلوم نیست که در آینده هم همین‌طور باقی بماند. اگر این پروژه موفق باشد، برنامه‌های موجود در آن این ظرفیت را دارد که طیف‌های وسیعی از همان چپ‌های رادیکال را هم جلب کند.
نکته‌ی سوم این که، تجربه‌های دنیا را که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم همه دارند به این نتیجه می‌رسند که یک حزب واحد بر مبنای «سانترالیسم دمکراتیک» دیگر نمی‌تواند پاسخ‌گوی نیازهای امروز باشد و همان‌طور که می‌بینیم، از همین طریقی که ما برای وحدت تلاش می‌کنیم، در کشورهای امریکای لاتین همین تجربه پیش رفته و دست‌آوردهای بسیار مثبتی داشته است. در اروپا نیز این تلاش صورت گرفته، اما از آن‌جایی که من امریکای لاتین را به شرایط خودمان نزدیک‌تر می‌بینم، می‌توانم به برزیل اشاره کنم که در آن‌جا چپ، هم توانسته رونق و پیشرفت اقتصادی به وجود بیاورد و هم بیش از ۴۰ میلیون مردم را از زیر خط فقر نجات بدهد. در سایر کشورهای امریکای لاتین هم مشابه این شرایط پیش رفته است. که به نظر من، اگر چپ متحد نمی‌شد و نمی‌پذیرفت به رغم اختلافاتی که دارد در حوزه‌های معینی با هم‌دیگر همکاری کند، شاهد دولت‌های چپ و تغییر و تحولاتی که چنین دولت‌هایی در این کشورها ایجاد کردند، باشیم. برزیل تجربه‌ی خوبی می‌تواند باشد، از این نظر که ما سر مسائل اقتصادی و همین‌طور اجتماعی چگونه باید برخورد کنیم.
این است که من از هر منظر که به این حرکت نگاه می‌کنم، آن را بسیار مثبت می‌بینم و اگر هر کسی نخواهد دنبال سلیقه‌ی خودش باشد و مسائل کلی و عمومی را بپذیرد، صددرصد به تشکل فراگیر آینده‌ی چپ ایران منجر خواهد شد.

شما از فعالین پروژه هستید، در کنفرانس‌ها حضور داشته‌اید و مباحث را دنبال کرده‌اید و الان هم بسیار امیدوارانه نسبت به پیشرفت پروژه صحبت می‌کنید. ولی در سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) و همین‌طور سازمان اتحاد فداییان و قطعاً در میان فعالین دو سازمان دیگر دخیل در پروژه، هنوز دغدغه‌ها و نگرانی‌ها و حتی مخالفت‌هایی نسبت به این پروژه وجود دارد. پاسخ شما به این نگرانی‌ها و مخالفت‌ها چیست؟
می‌توانم بگویم که اگر می‌خواهیم یک پایه‌ی اجتماعی برای چپ ایجاد کنیم، اگر می‌خواهیم چپ تکه تکه باقی نماند و اگر می‌خواهیم در جبهه‌های ضداستبدادی و جمهوری‌خواهی و غیره، چپ حضور فعال و تاثیرگذاری داشته باشد، باید اول خود را متحد کنیم. چپ چند پاره، هرچند انقلابی و رادیکال و یا رفرمیست باشد، نمی‌تواند بدون درست کردن یک پایه‌ی قوی با هم‌دیگر، روی مسائل سیاسی به سود جامعه و زحمت‌کشان اثر بگذارد.
به همین دلیل، من می‌خواهم به این رفقا بگویم که رفقای عزیز! ما مشترکات‌مان زیاد است، یک سری اختلاف هم با هم داریم، که این اختلافات در پروسه می‌تواند به نفع این یا آن نظر حل بشود، انرژی‌مان را بگذاریم روی مسائل کلی. مسائلی که در کشورمان وجود دارد؛ ما حرف‌های‌مان در رابطه با بیکاری، فقر، استبداد، تبعیض نژادی و…. مشترک است. این‌ها مسائل کوچکی نیستند. چپ اگر بتواند این مسائل را حل کند، به پیروزی بزرگی رسیده است. بنابراین دنبال ایده‌‌آل‌ها نباشیم، این ما را تضعیف می‌کند و در عین حال چنین ایده‌آ‌ل‌های دست یافتنی هم نیستند. هرکدام از ما باید قدری کوتاه بیایم و متوسط افکار و نظریاتی که در میان ما وجود دارد، تبدیل بشود به پایه و اصول کار ما.
در همین سازمان‌هایی که ما الان در آن فعالیت می‌کنیم نیز اختلافاتی وجود دارد که ما با آن‌ها کنار می‌آییم. چنان‌چه در سازمان اکثریت راجع به مسائل مختلف اختلاف‌‌نظرهایی وجود دارد و ما سال‌هاست که علیرغم این اختلافات با هم کنار آمده‌ایم، کار کرده‌ و پیش رفته‌ایم و کسی به فکر انشعاب و جدایی نیافتاده است.

نقدی که از سوی برخی فعالین در این سازمان‌ها، نسبت به پروژه‌ی وحدت وجود دارد، نقد بر وحدت چپ به طور کلی نیست، بلکه نقدی است بر این پروژه‌ی مشخص. آیا شما نیز نسبت به این پروژه نقدی دارید؟ یا اگر نه، پاسخ‌تان به منتقدین چیست؟

پروژه‌ی وحدت در آغاز کار با مشکلات زیادی روبرو بود و کم‌تر کسانی باور داشتند که به نتیجه برسد. ولی به نظر من، مدیریت پروژه بسیار قوی عمل کرد و موفق شد. ما از طریق گفت‌وگو به جست‌وجوی راه‌هایی که بتواند راه همکاری و در واقع راه پروژه را هموار کند، پرداختیم و تلاش‌مان در این زمینه موفق بوده است. از ابتدا نقد‌هایی نسبت به پروژه وجو داشتند که همان‌طور که در این نشست در میان صحبت‌های رفقایی که پیش‌تر ناقد برخی مسائل بودند، شنیدیم، فروکاسته شده‌اند. به عقیده‌ی من این نشانه‌ی پیشرفت است و این نقدها به تدریج می‌توانند پاسخ مناسب و شایسته بگیرند.
به نظر من، مدیریت این پروژه قوی است و توانایی‌های خوبی از خود نشان داده است و از این به بعد هم می‌تواند این کار را پیش ببرد. به خصوص در این جلسه، جو حاکم بر نشست این احساس را به من داد که کار حزب تمام شده است و بحث روی جزییات باقی مانده است و الان مدیریت پروژه باید سعی کند به این جزییات بپردازد.

رفقای عزیز این مصاحبه ها ادامه دارند که به ترتیب ارسال می شوند.

با احترام
توران همتی

گفت‌وگو با پرویز نویدی، ایرج نیری، خسرو امیری، مصطفی مدنی ، و صادق کار در سومین کنفرانس حضوری پروژه‌ی وحدت چپ