مبنای بازسازی چپ و نقطه شروع / تقی روزبه

الف- چپ را باید در وجه اصلی خود به مثابه یک جنبش و بخشی از طیف جنبش طبقاتی-اجتماعی علیه مناسبات سرمایه داری و حامل گفتمان برآمده ازآن درنظرگرفت و نه بمثابه یک مکتب و جریان نظری و ایدئولوژیک. ادامه خواندن Continue reading

باز هم در باره چپ و در باره وحدت و اتحاد چپ (۲) / بهزاد کریمی

۱) چندی پیش در مطلبی با تیتر “کدام چپ” که در پایان این نوشته آدرس آن را آورده‌ام، حاصل فهم و تجربه خودم در باره کدامین چپ را گفتم که در بخش دوم همین نوشته، مجدداً نکاتی را در تکمیل آن یاد آور خواهم شد.
اما در مقدمه آن مطلب ابتدا بر روی نکته‌ایی تاکید کردم که اکنون می خواهم بر آن درنگ باز هم بیشتری داشته باشم. علت نیز، از یکسو جدی تر شدن تلاش برای وحدت چپ است و از دیگر سو، همچنان پرسش برانگیز بودن چشم انداز و هدف از آن.
۲) خوشبختانه در میان این اراده کنندگان برای وحدت چپ، کسی را سراغ ندارم که چنین وحدتی را در صورت کامیاب شدنش، اساس حزب چپ بزرگ ایران تلقی کند. یعنی بر این تصور باشد که وحدت حاصله می خواهد و می تواند جنبه “مادر” به خود بگیرد و با جا دادن دیگر جریان‌های چپ موجود در دل خود، از هم این طریق نیز منبسط شود! این جمع اراده کرده را، آن اندازه تجربه هست که بداند در موقعیت کنونی چپ ایران، هیچ تک جریان و یا هیچ وحدتی از چند جریان نمی تواند چنین نقش و رسالتی را ایفاء کند. اصولاً فهم اینکه چپ نیز متکثر است و باید هم متکثر باشد و بماند، خود یک تکامل جدی در چپی بوده است که شوربختانه هر شاخه آن خود را “نماینده طبقه کارگر” می دانست و یا که حزب “طراز نوین” و یا “پیشاهنگ” می نامید و دیگران را پس آهنگ و بدآهنگ؛ و هنوز هم بخش‌هایی از آن، از چنین خود پنداری‌هایی رها نیستند! ادامه خواندن Continue reading