
در این که وحدت درونی چپ ایران یک ضرورت حیاتی است، برای عموم نیروهای چپ، کمتر مورد مناقشه است. اما برای دستیابی به این وحدت و انسجانم، طرح روشن، عملی و مشترکی، هنوز وجود ندارد. نیروهای چپ در شمار گسترده ترین بخش فعالان سیاسی و مدنی هستند. این نیرو نتوانسته است متناسب با وزن واقعی خود در معادلات سیاسی کشور اثرگذار شود. جای خالی یک چپ نیرومند در معادلات سیاسی جامعه، امروز محسوس است. عبور از بحران های کنونی کشور و گشودن چشم اندازی متفاوت در برابر مردم، نیازمند برآمد چنین نیرویی است.پیرامون مختصات جامعه ایران در شرایط کنونی، مطالب زیادی منتشر شده است. همین بس که تاکید کنیم در نتیجه سی و چهار سال حاکمیت جمهوری اسلامی، وضعیت زیستی مردم به شدت خراب شده است. گرانی و تورم قدرت خرید مزدبگیران و بخش وسیعی از جامعه را تحلیل برده و بیکاری ابعاد بسیار نگران کننده ای پیدا کرده است. شهروندان امنیت چندانی ندارند و در نگرانی نسبت به آینده خود، روزگار می گذرانند. فساد و دزدی، رشد کرده و فریبکاری و دوروئی جزو امورات عادی جامعه شده است. افزون بر این، زیر سایه حکومت دینی، آزادی سیاسی مردم، توسط استبداد حاکم لگدمال می شود. از آزادی های مدنی خبری نیست، اما آنچه به وفور به چشم می خورد، چپاول سرمایه های ملی و دخالت در زندگی خصوصی مردم است. این مجموعه باعث رشد نارضایتی اقشار مختلف جامعه شده و شهرنشینان را، که درصد بالائی از مردم کشورمان را تشکیل می دهند، به ستوه آورده است. بروز جنبش هائی که به اشکال مختلف طی این چند دهه رخ داد و به ویژه جنبش سیاسی سال ۸۸ نشانه هائی از انباشت این نارضایتی هاست. جنبش گسترده و سیاسی خرداد ۸۸، به رغم اینکه پایه های دستگاه ولایت فقیه را به لرزه درآورد، اما نتوانست به دلیل سرکوب خشن و بی رحمانه از سوئی و ضعف و پراکندگی نیروهای ترقی خواه، از سوی دیگر، به نتایج امیدوار کننده ای برساند. وحدت نیروهای چپ، بیش از همه در خدمت انسجام نیروهای مترقی و استقرار دموکراسی در کشورمان، قرار خواهد گرفت. اهمیت موضوع از زاویه دیگری نیز قابل توجه است. تداوم و استمرار حکومت جمهوری اسلامی و نقض خشن آزادی های سیاسی و گسترش فقر، فساد، دزدی و بی عدالتی، چشم انداز رهائی از زنجیر استبداد را تیره کرده و بخشی از نیروها را، در درون جامعه، دستخوش یاس و نامیدی نموده است. تنفس در چنین فضائی است که روحیه دلبستن به یک ناجی خارجی را در میان مردم تقویت کرده است. برعکس، حرکت وحدت طلبانه در درون نیروهای چپ، می تواند امید را در دل مردم و نیروهای اپوزیسیون ترقیخواه، زنده نگاهدارد و انرژی و شور و امید ایجاد کند. برای برون رفت از وضعیت کنونی و رهائی از چنگ غول استبداد و برای پی ریزی یک جامعه آزاد و عادلانه، نیروی سازمانیافته لازم است، اما کافی نیست. برای شکستن شیشه عمر حکومتی که بر پول نفت و سرکوب سپاه و فریب ملاها تکیه دارد، شور و امید به رهائی، یک ضرورت است.
ادامه خواندن Continue reading →