شکست “چپ”!نه بحران “چپ”؟/ نقی حمیدیان

پیشرفت و ترقی و برای شناخت علل تفرقه و تشتت در صفوف جنبش چپ ایران و نجات از بن بستی که سال‌ها است در آن بسر می‌برد، باید مستقیماً به سراغ  بنیادهای سیستم ‌نظری و سیاسی آن رفت.

چپ ایران در طول چند دهه موجودیت خود تحت تأثیرهمه جانبه جهان‌بینی و ایدئولوژی مارکسیستی- لنینیستی  قرار داشت.  بر این باور بود که تنها با این جهان‌بینی می‌تواند واقعیت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ایران و جهان را مورد شناسائی قرار ‌دهد. همه ابتکار و خلاقیت فکری‌اش نیز این بود که این جهان‌بینی را با شرایط مشخص کشورمان به اصطلاح “خلاقانه” منطبق کند!  چپ ایران معتقد بود که مارکسیسم- لنینیسم یگانه “جهان بینی علمی و انقلابی” دوران است. از این رو می‌کوشید با تجهیز هر چه بیشتر به آن همه پدیده‌ها و تحولات و دگرگونی‌های عینی و ذهنی ایران و جهان را شناخته و برای آن راه حل‌های روشن و قطعی به دست آورد. ادامه خواندن Continue reading


وحدت چپ در خدمت برآمد چپ، احمد فرهادی

سخنی با رفقا پرویز نویدی و محمد اعظمی

رفقای گرامی! نوشته‌ی شما با نام « پیرامون وحدت چپ » حاوی اظهار نظر پیرامون پیشنهاد « جمعی از هواداران سازمان فدایٔیان خلق ایران-اکثریت(داخل کشور) » در مورد وحدت، از نظر روشنی مضمون قابل تحسین است. شما در مقدمه بر اهمیت برآمد قدرتمند و متحد چپ تاکید و با بیان پنج نکته با جایگزین کردن طرح وحدت « سه جریان به همراه فعالان مستقل از سازمان های سه گانه » با هر طرح جدید مخالفت کرده‌اید. با یادگیری از شما رفقای گرامی‌ام، که اظهار نظر پیرامون پیشنهاد رفقای داخل را بر عهده‌ی خود دانسته‌اید، من نیز به عنوان یکی از افراد متعلق به جنبش فدایی اظهار نظر پیرامون نوشته‌ی شما را بر عهده‌ی خود می‌دانم. ای کاش اظهار نظر شما زودتر منتشر می‌شد و افراد بیشتری فرصت شرکت در بحث را می‌یافتند (پیشنهاد رفقا در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۸۹ انتشار یافته و نوشته‌ی شما پس از یک ماه در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۹۰). نخست یک نکته‌ی بسیار کم اهمیت را مایلم بگویم و بروم سر اصل مطلب. نوشته‌اید « مبارزه ضد استبدادی، منطقه ما را درنوردیده و نسیم آن به کشور ما هم رسیده است ». البته فروتنی بسیار پسندیده است ولی با انصاف اگر باشیم، نسیم مبارزه‌ی ضد استبدادی دست کم ۱۸ ماه پیش از آن که منطقه‌ی ما را درنوردد در کشور ما آغاز به وزیدن کرد. ادامه خواندن Continue reading