کلیدواژه اکوسوسیالیسم که ترکیبی از دو واژه اکولوژی و سوسیالیسم است بیش از پیش در جنبش چپ سوسیالستی آلترموندیالیست عمده گی یافته و گسترش میابد. ادامه خواندن Continue reading
کلیدواژه اکوسوسیالیسم که ترکیبی از دو واژه اکولوژی و سوسیالیسم است بیش از پیش در جنبش چپ سوسیالستی آلترموندیالیست عمده گی یافته و گسترش میابد. ادامه خواندن Continue reading
پس از انتشار فراخوان به مشارکت در روند شکلدهی تشکل بزرگ چپ(۱)، مطالبی چند پیرامون پروژهی «وحدت چپ» انتشار یافتهاند(۲). نگارنده نیز در گذشته زیر عنوان «کدام چپ؟» ابراز نظری در این باره کرده است(۳). اکنون نیز، به سهم خود، برای همراهی با تلاشی که سرنوشت آن وابسته به پیشرفت بحثهایی است که بتوان در جنبش چپ دامن زد، نکاتی را پیرامون سه «چپ» سازشناپذیر در گستره ملی- جهانی در میان میگذارم. ادامه خواندن Continue reading
http://rasaneh.eu/iframe_
در این نوشته از میان پرسش های دوست گرامی نادر عصاره، می خواهم به دو پرسش چپ کیست؟ و علت پراکندگی آن چیست؟ نظرم را به اختصار بنویسم.
چپ به طور کلی کیست؟ برای وحدت، کدام چپ را مد نظر داریم؟ ادامه خواندن Continue reading
در این که وحدت درونی چپ ایران یک ضرورت حیاتی است، برای عموم نیروهای چپ، کمتر مورد مناقشه است. اما برای دستیابی به این وحدت و انسجانم، طرح روشن، عملی و مشترکی، هنوز وجود ندارد. نیروهای چپ در شمار گسترده ترین بخش فعالان سیاسی و مدنی هستند. این نیرو نتوانسته است متناسب با وزن واقعی خود در معادلات سیاسی کشور اثرگذار شود. جای خالی یک چپ نیرومند در معادلات سیاسی جامعه، امروز محسوس است. عبور از بحران های کنونی کشور و گشودن چشم اندازی متفاوت در برابر مردم، نیازمند برآمد چنین نیرویی است.پیرامون مختصات جامعه ایران در شرایط کنونی، مطالب زیادی منتشر شده است. همین بس که تاکید کنیم در نتیجه سی و چهار سال حاکمیت جمهوری اسلامی، وضعیت زیستی مردم به شدت خراب شده است. گرانی و تورم قدرت خرید مزدبگیران و بخش وسیعی از جامعه را تحلیل برده و بیکاری ابعاد بسیار نگران کننده ای پیدا کرده است. شهروندان امنیت چندانی ندارند و در نگرانی نسبت به آینده خود، روزگار می گذرانند. فساد و دزدی، رشد کرده و فریبکاری و دوروئی جزو امورات عادی جامعه شده است. افزون بر این، زیر سایه حکومت دینی، آزادی سیاسی مردم، توسط استبداد حاکم لگدمال می شود. از آزادی های مدنی خبری نیست، اما آنچه به وفور به چشم می خورد، چپاول سرمایه های ملی و دخالت در زندگی خصوصی مردم است. این مجموعه باعث رشد نارضایتی اقشار مختلف جامعه شده و شهرنشینان را، که درصد بالائی از مردم کشورمان را تشکیل می دهند، به ستوه آورده است. بروز جنبش هائی که به اشکال مختلف طی این چند دهه رخ داد و به ویژه جنبش سیاسی سال ۸۸ نشانه هائی از انباشت این نارضایتی هاست. جنبش گسترده و سیاسی خرداد ۸۸، به رغم اینکه پایه های دستگاه ولایت فقیه را به لرزه درآورد، اما نتوانست به دلیل سرکوب خشن و بی رحمانه از سوئی و ضعف و پراکندگی نیروهای ترقی خواه، از سوی دیگر، به نتایج امیدوار کننده ای برساند. وحدت نیروهای چپ، بیش از همه در خدمت انسجام نیروهای مترقی و استقرار دموکراسی در کشورمان، قرار خواهد گرفت. اهمیت موضوع از زاویه دیگری نیز قابل توجه است. تداوم و استمرار حکومت جمهوری اسلامی و نقض خشن آزادی های سیاسی و گسترش فقر، فساد، دزدی و بی عدالتی، چشم انداز رهائی از زنجیر استبداد را تیره کرده و بخشی از نیروها را، در درون جامعه، دستخوش یاس و نامیدی نموده است. تنفس در چنین فضائی است که روحیه دلبستن به یک ناجی خارجی را در میان مردم تقویت کرده است. برعکس، حرکت وحدت طلبانه در درون نیروهای چپ، می تواند امید را در دل مردم و نیروهای اپوزیسیون ترقیخواه، زنده نگاهدارد و انرژی و شور و امید ایجاد کند. برای برون رفت از وضعیت کنونی و رهائی از چنگ غول استبداد و برای پی ریزی یک جامعه آزاد و عادلانه، نیروی سازمانیافته لازم است، اما کافی نیست. برای شکستن شیشه عمر حکومتی که بر پول نفت و سرکوب سپاه و فریب ملاها تکیه دارد، شور و امید به رهائی، یک ضرورت است. ادامه خواندن Continue reading
ما جمعی از فعالان چپ از فراخوان برای مشارکت در روند شکل دهی تشکل بزرگ چپ که در ۱۵ ابان ماه سالجاری به امضای سه سازمان چپ ایران اتحاد فدائیان خلق، فدائیان خلق اکثریت و شورای موقت سوسیالیست های چپ انتشار یافته پشتیبانی کرده و امادگی خود را برای شرکت در روتد مباحث نظری سیاسی و تشکیلاتی اعلام می کنیم.
در شرایط بحرانی ایران که در ان نیاز به یک تشکل نیرومند چپ بیش از هر زمان دیگری احساس می شود، اپوزیسیون چپ همچنان در وضعیت پراکنده و متفرق بسرمیبرد. شکی نیست که در صورت تداوم این وضع چپ ایران قادر به ایفای کمترین نقشی در اینده سیاسی کشور نخواهد بود.
به دیده ما اما پراکندگی و ضعف موجود سرنوشت محتوم چپ ایران نیست. ما میتوانیم با احساس مسئولیت و تکیه بر دانش و تجربه و بسیج نیرو هایمان در داخل و خارج از کشور بر این نقظه ضعف اساسی و دیر پا فائق آئیم.
باشد که انتشار فراخوان سه سازمان نقطه اغاز روندی گردد که در پی ان یک تشکل بزرگ چپ پا به عرصه وجود نهاده و بتواند نقش شایسته ای در اپوزیسیون ایران و در صحنه سیاسی کشور ایفا نماید. ادامه خواندن Continue reading
در مورد فراخوان گفت و گو و همکاری برای سامان دادن تشکل بزرگ چپ تاکنون مطالب بسیاری گفته شده است. در نتیجه من به عنوان یک فردی که خودم را چپ می دانم و به این پروژه با دید بسیار مثبت می نگرم، از طرف دیگر، البته به اقتضای سنی ام قطعا نسبت به بسیاری از رفقا تجربه و دانش کمتری دارم وارد مباحث تاریخی و اندیشه ای نمی شوم و این مهم را به رفقای دیگری که دانش و تجربه بیشتری دارند می سپارم صرفا نکات عمده ای را که به ذهنم می رسد فهرست وار بیان می کنم امیدوارم در این گفت و گوی جمعی به جایی برسیم که بتوانیم پراتیک معنا دار تری را سرانجام بخشیم. و گفت و گوی مان تبدیل به عمل شود و فردیت مان تبدیل به جمع و این همه در بستری آگاهانه باشد. این همه نیز خودش مقدمه ای است برای آن که ظرف این کار که همان تشکل بزرگ چپ است، می باشد. حال وارد نکاتی که به ذهنم رسید می شوم:
۱- چپ ریشه دارد. تاریخ دارد و قطعا نمی تواند بدون آن دست به بازسازی خود بزند. این تاریخ برایش سرمایه اجتماعی است و چه خوب است که با برخوردی رادیکال و البته خوانشی انتقادی از تجربیات گران بهای این ۱۰۰-۱۵۰ سال در جهان و در ایران استفاده کند. ادامه خواندن Continue reading
پراکندگی چپ و غلبه برآن موضوع بحث و گفت وگوی پایان ناپذیر بیش از دو دهه است که همچنان ادامه دارد. اخیراً پرسش هایی در این زمینه از سوی نادر عصاره طرح و برای برخی از فعالان چپ ارسال شدهاست. این پرسشها جنبه های گوناگون موضوع، از علل پراکندگی، موانع و پیامدهای آن تا ناکامی تلاش های تا کنونی و راه های برونرفت از شرایط موجود را در بر می گیرند. نکات زیر تاملی در پاره ای از این پرسش هاست:
علت پراکندگی چیست؟ پیامدهای این پراکندگی کدامند؟
وضعیت کنونی چپ زاییدۀ بحران فکری، سیاسی و سازمانی عمیقی است که دو شکستِ فلج کننده، یکی در عرصه ملی و دیگری در مقیاس جهانی عامل آن بودهاند. بحران نخست به دنبال استقرار و تثبیت جمهوری اسلامی و سرکوب و تلاشی سازمانهای سیاسی ـ و نه تنها سازمانهای چپ ـ پدیدآمد. ضربه ناشی از این شکست، نظام ذهنی اکثریت بزرگ نیروها و عناصر چپ را در هم ریخت و هر کس ریشهها و علل را در جایی جستجو میکرد: در باورها و تئوریها، در سیاستها، در ارزیابی نادرستِ اوضاع ونیروهای سیاسی، اجتماعی و طبقاتی جامعه، در رهبران، درمناسبات درونی غیر دموکراتیک، … ادامه خواندن Continue reading