اشکال متودیک بر تلاش او از آنجا آغاز میگردد که بنیان طرح خویش را بر فوندامنتی بنا مینهد که خود معتقد است “… در نظریه و عمل، ناگزیر باید از نو و دوباره یعنی از بُن و اساس، در گسترهی ملی و جهانی، ابداع و تاسیس شود.” به زبان ساده و صادق همانگونه که خود میگوید: “نگارنده این سهم پاسخی برای پرسشهای بالا ندارد.” لذا به ناگزیر برای آنکه بتواند طرح را پی گیرد، در چند سطر پائینتر سعی مینماید مقصود خود را در قالبی بریزد که متأسفانه از آن مفهومی با عنوان فورماسیون اجتماعی مستفاد نمی گردد. “«سوسیالیسم» برای ما سیستم نیست. نظام نیست.
ادامه خواندن Continue reading →