ارزشهای ( مبانی ) پایه ای چپ دمکرات و باورمند به ارزشهای سوسیالیستی/منوچهرمقصودنیا

ارزشهای ( مبانی ) پایه ای چپ دمکرات و باورمند به ارزشهای سوسیالیستی

طرح اولیه و مقدماتی برای منشور

ما خودرا چپ، دمکرات و باورمند به ارزشهای سوسیالیستی دانسته و در راه رفاه اجتماعی و تامین حداقل زندگی ی متناسب با کرامت انسانی برای همه مبارزه می کنیم.
ما مدافع صلح،آزادی، دمکراسی، حقوق بشر، عدالت اجتماعی، برابری، همبستگی اجتماعی، تنوع سبک زندگی، توسعه پایدار اقتصادی ( فرآیند تغییری که استفاده ازمنابع ، هدایت سرمایه گذاریها ، سمت گیری توسعه تکنولوژیکی وتغییر نهادی با نیازهای حال وآینده سازگار باشد.)، حفظ محیط زیست، رفاه اجتماعی، توزیع دمکراتیک فرصت‏ها و اطلاعات هستیم.
از نظرما کرامت انسانی خدشه ناپذیر است. ما برتامین هماهنگی و توازن میان آزادی، برابری، دمکراسی، توسعه اقتصادی و حفظ محیط زیست تاکید داریم. ما مخالف تبعیض طبقاتی، جنسیتی، ملی ـ قومی، نژادی‌ و مذهبى‌ هستیم و علیه آن‏ها مبارزه‌ مى‌کنیم .ما ضمن قبول همبستگی بین المللی، سیاست های خودرا، از جمله بر اساس منافع و مصالح ملی بنا می کنیم.
به باور ما حقوق بشر، ارزش عموم بشری و جهانشمول است. ما منشورجهانی حقوق بشر و ضمایم پیوست آنرا دستاورد مهم بشری دانسته، بدان پایبند بوده و آنرا یکی از مبناهای برنامه ای خود می دانیم.

نظم جهانی
ما منتقد نظام اقتصادی حاکم بر جهان،نظام سرمایه داری هستیم. معتقدیم که هیچ نظام اقتصادی ــ اجتماعی مادام که از تمام ظرفیت هایش استفاده نکند، جایش را به نظام دیگری نخواهد داد. اما دراین برهه تاریخی نظام جایگزینی برای سرمایه داری به چشم نمی آید.به همین دلیل،ما در همین جهان سرمایه‌داری و جامعه سرمایه‌داری (سرمایه داری پیرامونی ) ایران به فعالیت سیاسی ــ اجتماعی می پردازیم. علیرغم وجود منافع و مصالح عموم بشری، که همکاری های سیاسی ــ اقتصادی و محیط زیستی را در بعد ملی و بین المللی ایجاب می کند، مبارزه طبقاتی امری است عینى‌ و واقعى و در این مبارزه ما درجانب‌ نیروی کار قرار داریم‌.
توزیع ثروت، قدرت و تکنیک در جهان ما ناعادلانه است. در یک سو کشورهای موسوم به جهان اول قراردارند که بیشترین سهم و استفاده را از امکانات بشری می برند؛ و در سوی دیگر صدها میلیون انسان، که در فقر، بیکاری، بیماری و .. زندگی می کنند. ما با این نظم غیر عادلانه حاکم بر روابط اقتصادی بین المللی مبارزه می کنیم.
ما مدافع‌ منافع و مصالح ملی و همبستگى‌ بین المللی‌ و مخالف سلطه‌طلبى‌ کشورهاى‌ قدرتمند جهانی و آنگونه روند جهانی شدنی هستیم که بازارمالی بین المللی و شرکت‏های فراملی آرزویش را دارند. ما در روند جهانی شدن خود را جزو صفوف مبارزان آزادیخواه و عدالت ‏پژوه برای دستیابی به “جهانی دیگر” جهانی با روابط سیاسی و اقتصادی عادلاتر، می‏دانیم.

عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی، یکی از ارزشهای پذیرفته شده چپ به حساب می آید. ناعدالتی موجود در ابعاد بین المللی و ملی ابعاد شرم آوری را بخود گرفته است. آنچنان که در بعد جهانی ۵۰۰ کنسرن اقتصاد دنیا را کنترل کرده و در بعد ملی شاهد افزایش روز افزون شکاف طبقاتی می باشیم. ما خواهان توزیع عادلانه و دمکراتیک ثروت، تکنیک و اطلاعات؛ ایجاد حداقل رفاه اجتماعی در راستاهائی مانند تامین مسکن وخدمات حمل و نقل عمومی ارزان قیمت، تامین خدمات درمانی برای تمامی افراد، آموزش رایگان برای عموم، و تامین حداقل زندگی آبرومندانه برای سالمندان و اقشار ضعیف جامعه می باشیم. ما خواهان حفاظت تمامی مردم کشورمان در مقابل خطرهای بزرگ مانند؛ بیماری، فقر، و فاجعه های طبیعی می باشیم.
عدالت و رفاه اجتماعی با توسعه اقتصادی و آزادی گره خورده است. دربرنامه ما بین این ارزشها تعادل و هماهنگی و همبستگی مد نظر قرار دارد.

برابری
برابری یکی ازشاخص‏ترین ارزش های نیروی چپ به حساب می آید. ما ازاصل برابری انسانها، جدا از نژاد، جنسیت،باورها و اعتقادات،دفاع کرده و برای کاهش و رفع نابرابریها و تبعیضات می کوشیم. ما در راستای برابری،بر توزیع دمکراتیک و عادلانه قدرت، ثروت، فرصت‏ها و اطلاعات برای همه تاکید داریم.
برابر حقوقی زن و مرد وجه شاخصی از برابری است. ما در راه تحقق برابری از جمله برابرحقوقی زن و مرد مبارزه می‏کند.
از میان برداشتن هر گونه نابرابری ملی ـ قومی از جمله شروط ضرور گذار به دموکراسی و توسعه است. تامین یکپارچگی کشور و همبستگی بین مردم، در گرو تامین و تضمین برابر حقوقی همه مولفه‏ های ملی ـ قومی تشکیل دهنده آن است.

‌‌آزادی
ما آزادی را یکی از ارزش‏های پایه‏ ای خود می دانیم. از نظر ما، آزادی عنصر مرکزی در پاسداشت کرامت انسانی است و همه مردم‌ دربیان و دفاع ازاندیشه‌، باورها و اعتقاد ـ اعم‌ از اعتقاد سیاسى‌، فلسفى‌، مذهبى‌، علمى‌ فرهنگی،خود آزاد هستند.ما خود را موظف می دانیم تا از آزادی مخالفین همانند آزادی خود دفاع نمائیم. ما از حوزه عمومی و جامعه مدنی در برابر اقتدار دولت،از حکومت قانون،دولت مشروط، منتخب و مقید به حقوق بشر و از عدم دخالت دولت در زندگی خصوصی دفاع می‏کنیم.

دمکراسی
ما دمکراسی را مناسب‏ترین ساختار سیاسی، راه و شیوه سامان دادن به جامعه و شیوه اداره امور زندگی و جامعه بشری در عرصه‏های گوناگون می‮دانیم و آنرا الگوئی مناسبت‏ برای ساختار سیاسی و اداره کشورها می‏شناسیم. دمکراسی، محصول قرن‏ها تلاش فکری و عملی بشر و بیش از همه حاصل جنبش‏های آزادیخواهانه، روشنگرانه و مبارزات کارگران، زنان و روشنفکران است.‌ ما مخالف هر گونه استبداد و دیکتاتوری است، حاکمیت‌ و قدرت‌ را ناشى‌ از اراده مردم‌ مى‌داند و به‌ دمکراسی بر پایه بر منشور جهانی حقوق بشر و ضمائم پیوست آن، راى‌ و انتخاب‌ آزادانه مردم‌، به‌ محدودیت‌ زمانى‌ قدرت‌،به‌ تناوب‌ و انتقال‌ قانونى‌ و مسالمت‌آمیز آن‌، به‌ حزبیت‌ و نظام‌ چندحزبى‌ پایبند می باشیم.‬

محیط زیست
جهان زنده زنجیره حیاتی باور نکردنی‌ای است که نابودی حتی یک حلقه آن قابل قبول نمی باشد. منابع زیرزمینی و دیگر منابع طبیعی در کره زمین بی انتها و نامحدود نیست. این منابع هم به نسل حاضر و هم نسلهای آینده تعلق دارند. امابر اثر رشد انفجارگونه جمعیت‌، رشد کنترل ‌نشده شهرها و صنعت‌ و بهره‌بردارى‌، بی برنامه و بدون آینده نگری، با نگرش حداکثرسودآوری‌، استفاده از انرژی فسیلی، الگوی مصرفی موجود، شرایط‌ حیات‌ در کره زمین‌ مورد مخاطره جدى‌ قرار گرفته‌ است‌.
محیط زیست هم یک مساله اقتصادی است و هم یک مساله اجتماعی. اگر هدف ما از اقتصاد، یک سیستم پویا است که بدون شک در نتیجه توسعه پایدار ممکن است،نمی‌توان،به رفاه اجتماعی، صحت،تعلیم و تربیت درست دسترسی داشت، مگر این که از یک سیستم اقتصادی پویا برخوردار باشیم. اقتصاد جهانی به گونه ای با محیط زیست درارتباط است که نمی‌توان به توسعه پایدار رسید مگر این که به مسایل محیط زیستی اهمیت بدهیم. باید به بهره‌بردارى‌ غارتگرانه‌ از منابع‌ طبیعى‌‌ و تخریب‌ محیط‌ زیست‌ پایان داد، روش‌ تولید و مصرف‌ تغییر یابد و تکنولوژى‌ سازگار با طبیعت‌ و سرمایه‏ گذاری در منابع انرژی پاک مثل باد، آفتاب و امواج دریاها مورد استفاده‌ قرار گیرد و از انتقال‌ فعالیت‌ها و فرآورده‌هاى‌ مضر براى‌ محیط‌ زیست‌ به‌ کشورهاى‌ درحال‌ رشد جلوگیرى‌ شود.
ما در تدوین برنامه های اقتصادی خود، توافقنامه های بین المللی زیست محیطی را مد نظر خواهیم داشت.

سرمایه داری و سوسیالیسم
۱ ــ سرمایه داری
سرمایه داری نظام اقتصادی ــ سیاسی ی برپایه‌ی مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولیدِ و سودبری هرچه بیشتر و نابرابری اقتصادی بنا شده است. سرمایه داری و نیروهای درونی آن، طی حیات خود تغییر و تحول زیادی داشته است. هم اکنون سرمایه مالی و کنسرن های بزرگ بین المللی حرف اول را دراین نظام اقتصادی می زنند.
سرمایه داری پیشرفته ترین نظام سیاسی ــ اقتصادی تاکنونی بشریت است. سرمایه داری اگرچه در مقایسه با قرن نوزدهم برای تداوم حیات و رشد خود، پذیرای تنظیم کننده‏ های مختلف اجتماعی و سیاسی شده است. که این امر ازیکسو براثر رشد سرمایه‏ داری، تولید انبوه، نیاز به بازارهای جدید برای تولیدات سرمایه‏داری و کاربست تکنولوژی پیشرفته و ازسوی دیگر درپرتو مبارزه جنبش سوسیالیستی و کارگری، جنبش‏های دمکراتیک، مبارزات استقلال طلبانه، جنبش زنان و چالش اندیشمندان عملی شده است.
سرمایه داری نظامی است بابحران های خاص خود. بحرانهائی که در هر دوره نمود خود، با درنظرداشت جهان جهانی شده، تمام دنیا را بلرزه می اندازد. اما درعین حال پویائی‌اش تا کنون به آن اجازه داده است تا،اگرجه به کندی و دادن هزینه های اجتناب پذیر، بحران‏ها را پشت سر گذاشته و روبه جلو قدم بردارد.
با وجود اینکه چهره سرمایه‏ داری در مقایسه با قرن نوزدهم تغییر کرده است، اما هم‏چنان توزیع ناکارآمد و ناعادلانه ثروت و قدرت، شکاف میان کار و سرمایه،استثمار انسان از انسان، ارتش بی‏شمار بیکاران، تمرکز ثروت و سرمایه و انحصار طلبی در بازار ملی و بین المللی، تمرکز تکنیک و اطلاعات در سطح کشورها و جهان در دست اقلیتی کوچک، روابط ناعادلانه بین المللی،چیرگی بر کشورهای پیرامونی و غارتگری آن‏ها پابرجا هستند. سرمایه‏داری نشان داد که، توانائی کم و محدودی برای ایجاد هماهنگی و توازن بین آزادی، برابری، دمکراسی، رشد اقتصادی، حفظ محیط زیست و صلح درجهت تامین زندگی مطلوب و مناسب شان و حرمت انسان برای همه انسان ها داراست. بدون وجود جنبشهای کارگری، سوسیالیستی، مدنی و بدون به چالش کشیدن سرمایه داری از سوی تمامی نیروهای مترقی و بشردوستانه، تغییر و تحول در نظام سرمایه داری خیلی کمتر از اینی می بود که تا کنون بوده است.

۲ ــ سوسیالیسم،

با تمام انتقاداتی که به نظام به سرمایه داری وارد است، در حال حاظر بدیل جایگزینی برایش دیده نمی شود. یا به عبارت دیگرهنوزنظام جایگزینی که نماد ومولفه های قابل رویت آن، ازجمله درساختارهای، اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و ..خود را نشان بدهد، دیده نشده است. واضافه شود، آن نیروی ای که بتواند این تحول و جایگزینی را عملی نماید ( آن نیروی اجتماعی و تاریخی ای که نماینده روابط تولیدی جدید بوده و باید از دل روابط قدیم سربرآرد) مشاهده نمی شود.
تمام اشکال وساختارها ونظامهائی که تاکنون بنام سوسالیسم به تجربه درآمدند با شکست مواجه شده اند. معرفترین آنها همان “سوسیالیسم واقعا موجود” بود. اکنون که بیش ازدو دهه ازفروپاشی آن سیستم ( سیستمی توتالیتر ) گذشته است، دیگر هیج نیروی جدی ای طرفدار سوسیالیسم وجود ندارد که احیای سیستمی مانند ( سوسیالیسم واقعا موجود ) را در برنامه داشته باشد. انواع دیگر” سوسیالیسم” تجربه شده، مانند چین و کوبا هم نتوانستند جایگزین مناسبی برای ” سوسالیسم ” اردوگاه شوروی شوند.
کسانی که می خواهند ” سوسالیسم ” را مستقر نمایند باید، الف ــ تعریفی از آن ارائه دهند، ب ــ چگونگی عبور از نظام سرمایه داری به سوسالیسم را بیان کنند، ج ــ نیرو و یا نیروهائی که این تغییر و تحول را بسرانجام می رساند، نام ببرند، د ــ بنیادهای اساسی و پایه ای ساختار سیاسی و اقتصادی آنرا تعریف کنند. بدون روشن شدن این مفاهیم و تنها با اراده گرائی تجربه ” سوسیالیسم واقعا موجود” تکرار خواهد شد.
دیگرانواع مدل های سوسیالیستی مانند سوسیالیسم مشارکتی و یا سوسیالیسم مبتی بربازار، تنها درحد تئوری مورد بحث و گفتگو می باشند. یعنی اینکه هنوز ما با تجربه عملی ای درارتبااط با این تئوری ها مواجه نمی باشیم. نیروی سیاسی جدی ای هم برای به تجربه درآوردن چنین تئوری هائی به چشم نمی خورد. علاوه بر اینکه دربین طرفداران این تئوریها هم اختلا ف نظرهای زیادی به چشم می خورد. توجه داشته باشیم که برای پیاده کردن این تئوریها هم نوعی اراده گرائی و « انقلابی گری » به چشم می خورد. یعنی برراه کار تدریجی ای که طی آن سرمایه داری ( بعنوان یک فرماسیون ) منحل ودرنظام دیگری ( فرماسیون جایگزین ) مستحیل می شود مبتنی نمی باشد.
مدل های مانند سوسیالیسم مبتنی بر بازارویا سوسیالیسم مشارکتی، هنوز درحد مدل و تئوری باقی مانده و هیج پشتوانه عملی دال بر درستی و یا نادرستی شان وجود ندارد. در این دو مدل:
۱ ــ ۲ ــ مالکیت خصوصی یا کاملا و یا دروجه غالب آن لغو می شود.
۲ ــ ۲ ــ پاره ای ازنهادهای سرمایه داری به حیات خود ادامه می دهند.
۳ ــ ۲ ــ در هر دوی این تئوری دیکتاتوری طبقه کارگر مورد قبول نمی باشد.
۴ ــ ۲ ــ این مدلها،درمرحله اولیه شکلگیری خود ابتدا، در پاره ای از دنیای نظام های سرمایه داری برقرار می شود . یعنی تحول جهان از سرمایه داری به سوسیالیسم، زنجیره وار نمی باشد.
یعنی در هردوی این تئوری ها، تحولی که به سیستم جدید ختم می شود، تدریجی و گام به گام نبوده و با نوعی تحول سریع ( اگر جه ممکن است یک نسل به طول بکشد. ولی درطی این دوره مالکیت خصوصی در کلیت خود لغو می شود. ) مواجه می باشیم.

سرمایه داری پایان تاریخ نیست. فرماسیونی که جایگزین سرمایه داری هم پایان تاریخ نمی باشد. اساسا تاریخ را پایانی متصور نمی باشد. اگر به این حکم باور داشته باشیم می تواند از آن به چند نتیجه مهم رسید:
یعنی سرمایه داری جایش را به نظام دیگری خواهد داد. این جایگزینی را اگر تدریجی و نه انقلابی بدانیم، به این نتیجه می رسیم که سرمایه داری درحال تحول و تغییراست. تحول و تغییری که درآن نیروها و منافع متفاوتی عملکرد داشته، در عین اینکه با یکدیگر مخالف بوده و به رقابت و حتی به “جنگ” با یکدیگر می پردازند،برروی همدیگرتاثیر گذاشته و مادام که نظام جایگزین پدیدار نگردد، به هماهنگی و همکاری با یکدیگر نیاز دارند. این پدیده و روندی است که از شروع تاریخ سرمایه داری مشاهده شده است.
۲ ــ ۳ ــ اگر بخواهیم این نیروها را دسته بندی نمائیم، آنوقت با ۲ گروه اجتماعی اصلی مواجه می گردیم. الف ــ طیف و یا گروه خواهان، آزادی بیشتر، دمکراسی بیشتر وعدالت اجتماعی وسیعتر،در بعد ملی و برابری بیشتر درروابط بین المللی؛ ب ــ درمقابل طیف ونیروئی که خواهان حفظ وضع موجود و یا حتی عقب گرد بگذشته می باشند.
ما در درون طیف اول جای داریم. ما همواره خواهان تغییرو تحول برای رسیدن آزادی و دمکراسی بیشتر و گسترش این دو دربعد اقتصادی و اجتماعی می باشیم.

۱۳٫۰۸٫۲۰۱۴ منوچهرمقصودنیا


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>